خلاصه ماشینی:
"متن اصلی (1968)در مقابل تمام این تغییرات مقاومت میکند و سؤالی که درباره زیباییشناسی فیلم مطرح میکند،هنوز به اندازه سی سال پیش قابل پرسش است:اصول زبان سینمایی چیست؟ما چطور نقادی فیلم را به کار میبریم؟و چه رابطهای بین زیباییشناسی فیلم،اخلاق و سیاست وجود دارد؟وولن طوری به این پرسشها میپردازد که انگار با رئالیسم و کانسترا کتیویسم،جریان اصلی و آوانگارد،در ارتباط هستند.
براساس نظر وولن گرچه مفهوم«اترکسیون»آیزنشتاین متاثر از تئاتر تجربی میرهولد است،اما این ژیگا ورتوف فیلمساز مستند بود که نظراتش درباره تدوین فیلم،محرک آیزنشتاین بود:«آیزنشتاین چند سال بعد به هانس ریختر گفت که اختراع ریتم موزیکال در سینما که توسط سرعت سنجیده برش،ضرب فیلم را در اختیار داشت،و در نتیجه پیشرفت قاطع در اصول مونتاژ است،باید به ورتوف نسبت داده شود»(40).
در حالیکه وولن هجویه«اترکسیون»یا«برانگیختگی» -سوپرایمپوزیشن تصویر جاسوسان پلیس با حیوانات در فیلم تعصب،یا اینسرتهای بیرویه در فیلم اکتبر که نشاندهنده تکبر کرنکسی است-را به عنوان مشخصههای موفق فیلمهای آیزنشتاین میبیند،به کشمکشی بین نظریات پاولوفی،ماتریالیستی و یک مفهوم دیالکتیکی مونتاژ در پس این«مونتاژ اترکسیونها»اشاره میکند،که برای نوشتههای زیباییشناسی آیزنشتاین مخرب است."