خلاصه ماشینی:
"با این حال گنون همان نوع کثرتگرایی دینی را که مادام بلاوتسکی از آن حمایت میکرد، حفظ کرد و بسان سایر سنت گرایان در آثار خود به شرح و بسط آن پرداخت.
از نگاه بلاوتسکی،آلکات،گنون و کوما را سوامی،مشکلات مدرنیته ناشی از غفلت از حکمت جاودان است که در تعالیم باطنی ادیان بزرگ به چشم میخورد؛البته باید اذعان کرد که گنون و کومارا سوامی از آنچه در آثار تئو سوفیها بهطور ضمنی آمده، فراتر رفتهاند.
یکی دیگر از ویژگیهای سؤال برانگیز در نقد سنت گرایان بر مدرنیته-که ناشی از این اندیشه است که صور مختلف اجتماعی، محصول باورهای غالب است-آن است که سنت گرایان به تحسین و تجلیل از ساختارهای اجتماعی ما قبل مدرن گرایش دارند؛چرا که آنها را ثمره باورهای سنتی درست میدانند.
اما تفاوت سنت گرایان با کاتولیکها این است که اولا آنها هیچ گاه همانند کاتولیکها خود را محدود به دین خاصی نمیکنند؛ثانیا آنها تقدس مزبور را بر هدایت روح القدس مبتنی نمیکنند،بلکه آن را بر هدایت«اصول حقیقی»،حکمت جاودان و شهود عقلی مبتنی میسازند.
البته کسانی که به نوشتن آثار عامه پسند میپردازند،بیشتر راغباند که به متون به نحوی سریع و غیر دقیق بپردازند، اما نمیتوان این امر را وجه ممیز سنت گرایان و سایر بنیاد گرایان دانست.
البته اینکه سنت گرایان کنونی،علاقهمند به نمیتوان عناصر جامعه سنتی را از گذشته وارد کرد و انتظار داشت که همان نقش انسجام بخشی را که در بستر اصلی خود داشتند،ایفا کنند عرفان،هنر و فلسفه هستند مایه سر افرازی آنهاست،اما نمیتوان این امر را ویژگی تمایز بخش آنها از سایر مسلمانانی دانست که اصول اید ئو لوژیک آنها را نمیپذیرند."