خلاصه ماشینی:
"وسواس فردید برای فهم معنای اصلی یک واژه و یا شاید اینکه او هم مثل«آنها که کلمات را میگیرند و مثل چغندر و شلغم به کار میبرند»5،از راه زبان منحرف نشوند،باعث شده بود روش اتیمولوژیک را در مباحث فلسفی خود به کار برد.
اما آیا ضرورتی دارد یک لفظ را که در زمان خودش به وضوح،رساننده یک معنای معین است،از کاربرد رایج آن خارج کنیم و به تاریخ گذشته آن ببریم؟درواقع باید گفت الفاظ تنها وسیلهای برای انتقال معنا و مفاهیم هستند و از این منظر نیازی به ریشهیابی لغاتی که در زمان معاصر کارایی دارند وجود ندارد.
جهانبینی بیشتر معنای سیاسی دارد،وقتی شروع میشود و بسط پیدا میکند نظریههای مختلف به وجود میآید که با آن شروع میکنند به گفت وگو و مجادله،جنگ و اختلافات هست،ولی در یک اصل همه باهم موافق هستند،در انتها در یک احساس باهم مشترکند که عبارت است از احساس خاصی نسبت به عالم و آدم و مبدأ عالم و آدم.
14 با وجود اینکه علم الاسماء ناظر به اسماء الهی است و نه ادبیات متعارف،ما چنین توجیهی را موجه میدانیم؛زیرا بحث بر سر بررسی پریروز تاریخی در نظر فردید است و لذا اتیمولوژی تاریخی وی میتواند به دنبال معنای حقیقی باشد،اما ایراد ما به فردید،در نظریات فلسفی خود فردید است.
درواقع در ادبیات فردید لفظ نه به معنای زمانمند خود،بلکه به معنایی در ابتداییترین تاریخ کاربرد آن ارجاع داده میشود و این امر گذشته از آنکه که در ادبیات امروزی میتواند ترکیبی نامأنوس را به نمایش بگذارد،انسجام منطقی جمله را نیز به لحاظ فرم ادبی ویران میکند."