خلاصه ماشینی:
"مطالعات فرهنگی بهطور کلی به شکل مستقیم و غیرمستقیم،چه کمکی میتواند به جامعه ما بکند؟با توجه به جامعه ایران، کدام مسائل برای رسیدگی در اولویتاند که مطالعات فرهنگی بخواهد به آنها توجه داشته باشد؟ فکر میکنم پاسخ قسمت اول سؤالتان را دادهام اما در مورد قسمت دوم سؤال باید گفت که مطالعات فرهنگی در هر جامعهای به مسائل خاص آن جامعه توجه کرده است؛در بریتانیا توجه محققان مطالعات فرهنگی عمدتا بر فرهنگ طبقه کارگر و نظام طبقاتی بریتانیا متمرکز و ویژگی آن،نقد سیاسی و چپگرایانه فرهنگ عامهپسند بود؛ نسخه آمریکایی مطالعات فرهنگی،دلمشغول شناخت بعد ذهنی واکنش مخاطبان نسبت به فرهنگ تودهوار و کاربردهای خلاقه آن بوده است؛ در فرانسه محققانی مثل میشل فوکو و میشل دوسرتو به مطالعه پراکندگی و مرکززدایی از قدرت پرداختند؛در کانادا مطالعات فرهنگی روی موضوع رابطه تکنولوژی و جامعه متمرکز بوده است؛یعنی ادامه سنتی که«مک لوهان»بنیان آن را گذاشت؛در استرالیا سنت سیاستگذاری فرهنگی بر مطالعات فرهنگی حاکم بوده است؛ در آفریقای جنوبی نیز موضوع حقوق بشر و جهان سوم در دستور کار اصلی مطالعات فرهنگی داشته است.
در مورد دستور کار مطالعات فرهنگی در ایران اگر همنوا با«مایکل فیشر»بپذیریم که «یکی از تمهای انقلاب اسلامی ایران و همینطور یکی از تمهای تضاد فرهنگی در جهان اسلام، در قرن گذشته موضوع نزاع بر سر شرایط ادغام جهانی یعنی نزاع بر سر ابزارها و اشکال استقلال محلی و ابزار و اشکال ارتباط جهانی بوده است»، در این صورت میتوان مطالعه مدرنیته ایرانی یا به تعبیر دقیقتر،توضیح نسبت بین سنت،مدرنیته و مدرنیته متأخر در فرهنگ و جامعه امروز ایران را دستور کار اصلی مطالعات فرهنگی ایرانی دانست."