خلاصه ماشینی:
"پرونده فرم برای معنا به نظر دکتر بلخاری،ناآگاهی هنرمند از مبانی معرفتی هنر،موجب از دست رفتن هماهنگی فرم و معنا و غلبه یکی بر دیگری میشود منوچهر دینپرست دکتر حسن بلخاری در زمره پژوهشگرانی است که سعی در تدقیق و تفسیر مبانی هنر و حکمت اسلامی دارند.
وقتی که میگویید هنر یهودی یعنی اول،بالذات تعریفی از دین یهود دارید که این تعریف را مثلا از بودیسم ندارید،اصطلاح یا به یک عبارت،کاربرد اصیلاح یهود در ذهن و زبان شما بیانگر حدی است که در تعریف ذهنی خودتان از این اصطلاح دارید و بنا به آن حد،آن را متمایز از ادیان و مذاهب دیگر میکنید.
اجازه بدهید که از کارکرد وپیام هنر اسلامی بپرسیم که این هنر چه پیامی و کارکردی دارد که هنر مسیحی و هنر یهودی با آن تفاوت دارند؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) این تفاوت به آن مبانیای که بر دین حاکم است باز میگردد؛مثلا مسیحیت به تجسد، اعتقاد دارد،اسلام از آن دوری میکند.
+آیا هنرمندانی که در جهان اسلام آثاری را خلق کردهاند به مسائلی که شما طرح میکنید اشراف داشتهاند؟کسی که مسجد شیخ لطف الله اصفهان را بنا کرده،به اینگونه مسائل آگاه بوده یا اینکه بنای خبرهای بوده که مسجدی هم بنا کرده است؟ این بزرگترین و مهمترین سؤالی است که ما در این چند سال با آن روبهرو هستیم و به شدت هم تلاش میکنیم که به جوابی برای آن برسیم.
به نظر شما چرا مقوله هنر در میان حکما و فلاسفه ما تبدیل به یک نظریه فلسفی نشد؟ یکی از دلایل اصلی آن باز میگردد به این نکته که ابواب فلسفه ما یونانی است؛یعنی تدوین فلسفه ما یوناین است و البته الزاما موضوعات آن اینگونه نیست."