خلاصه ماشینی:
"من در این مقاله به دنبال صورتبندیای بودهام که بتوانم شدت وحدت امر زیبا را در رویارویی با حدود و ثغور ایدئولوژی عقلیت نشان دهم و متذکر میشوم این مقاله بدون خواندن متون ستمگرانه و در عینحال زیبای امانوئل کانت(خاصه«نقد قوه حکم»او)میسر نبوده است.
به جی کی جسترتون( g k chesterton ) این اظهار نظر نسبت داده شده است که:«هنگام که شخصی به اعتقاد به خداوند خاتمه میدهد،اینگونه نیست که او دیگر به هیچ چیز ایمان ندارد،بلکه او به هرچیزی جز خدا«ایمان»دارد».
دینهای موجود به اندازه کافی بزرگ نیستند؛ما از خداوند از آنچه تجسمهای فعلی در باور مسیحی میتواند فراهم آورد چیز بیشتری میطلبیم،به این ترتیب است که ما به سوی علوم خفیه باز میگردیم؛علومی که هرگز هیچ اسرار اصیلی را برای ما فاش نمیسازند و صرفا وعده میدهند که رازی نهایی وجود دارد که همه چیز را توضیح داده و توجیه میکند."