خلاصه ماشینی:
"(قصیده 002 ص 324) هیچ شنودی که به آل رسول رنج و بلا چند رسید از دهانش؟ دفتر پیش آر،بخوان حال آنک شهره ازو شد به جهان کربلاش تشنه کشته شد و نگرفت دست حرمت و فضل و شرف مصطفاش و آن کس کو کشت مر آن شمع را باز فرو خورد همین اژدهاش و در جایی دیگر(قصیده 632 ص 794) بیعصا رفتن نیاید چون همی بینی که سگ مر غریبان را همی جامه بدرد بیعصا پاره کرده ستند جامه دین به تو برم،لاجرم آن سگان مست گشته روز حرب کربلا در جایی دیگر اشاره به خون حسین میکند(قصیده 79 ص 012) من که زخون حسین پر غم و دردم شاد چگونه کنند خون رزانم؟ از تو بدین کارها بماندم شاید گرچه نشاید همی که از تو بمانم و نیز(قصیده 36 ص 141) حاکم در خلوت خوبان به روز نیمشبان محتسب اندر شراب خون حسین آن بچشد در صبوح وین بخورد زاشتر صالح کباب ناصر خسرو در جایی دیگر اظهار تاسف و اندوه بر شریعت اسلام میکند که بدان جا رسیده که سر عزیزترین و گرامیترین فرزند رسول را به طمع مال و جاه دنیا از تن جدا میکنند."