خلاصه ماشینی:
"علیرغم آنکه برخی از نویسندگان متقدم و متاخر،عمل سیاسی خواجه نصیر الدین طوسی را مورد نکوهش قرار دادهاند،اما از کتاب فوق میتوان دریافت که خواجه درصدد تایید ناصر الدین محتشم یا هلاگوخان نبوده است بلکه در تلاش بوده است تا آنجا که ممکن است حکام زمانهء خویش را به حکمت نزدیک کند تا جامعه را از تنش برهاند و عوامل همبستگی و ثبات را پیاده کند.
"32 در همین کتاب،خواجه نصیر الدین طوسی به جهت نقل و قول از حکما و عدم بیان عقاید خویش مورد انتقاد قرار گرفته است چنانکه آمده است: "نیازی به گفتن نیست که حکمت علمی اگر بخواهد مودی به عمل باشد، نمیتواند مطالبی را بر سبیل نقل و حکایت،از دیگر فیلسوفان،تکرار و از توجه به حق و باطل احکام اخلاقی اعراض کند...
پس،همشکلی و همبستگی در این نوع جامعه بسیار زیاد است؛چنانکه خواجه میگوید: "مدینهء فاضله اجتماع قومی بود که همتهای ایشان بر اقتنای خیرات و ازالت شرور مقدر بود و هرآینه میان ایشان اشتراک بود در دو چیز یکی آرا و دوم افعال"86 با آنکه افراد چنین جامعهای مختلف هستند و حالات متباین دارند اما افعال در امتداد یک هدف پیش میروند.
افراد درون این جامعه تصور میکنند که راه سعادت واقعی را یافتهاند و گمان دارند که آنچه را انجام میدهند براساس یک قانون تام و خالی از خطا است و عمل خویش را فضیلت میشمارند،چنانکه خواجه میگوید: "از نقصان قوت فکری با خود قانونی در تخیل آورده باشند،و آن را فضیلت نام نهاده،و بنابر آن تمدن ساخته"39 لذتجویی ناپایدار و بیثباتی زمانی که عقل استقلال خود را از دستدهد،دو راه برای آن باقی میماند،یا در خدمت غریزه درآید و بهطور کلی،از آن بهطور صحیح استفاده نشود،یا استفاده از آن با نقصان همراه است."