چکیده:
علیرغم اینکه برای تاریخنگاران ایرانی(در دوران اسلامی تا قرن پنجم)سبکی مستقل را نمیتوان شناسایی کرد،با این همه دو نکته قابل توجه است:1-تبلور تعلقات سرزمینی در آثار خلقشده توسط ایرانیان 2-تلاش آنان در جهت ارتقای سطح تاریخنگاری اسلامی و بیرونآوردن آن از چارچوب خشک وقایعنگاری عهد جاهلی.این دو پدیده برگرفته از پشتوانه فکری غنی تمدن ایرانی بود.نویسنده ضمن ارائه سیمای کلی تاریخنگاری اسلامی،به بررسی آثار تنی چند از مورخان ایرانی تأثیرگذار تا قرن پنجم هجری پرداخته که ویژگیهای مهمی از نظر سبک و بینش تاریخنگارانه داشتهاند.
Although no independent style can be identified for the Persian historiographers (during the Islamic era up to the fifth /twelfth century)، two significant remarks may be made here: 1. the manifestation of territorial attachments in the created works by the Persians; and 2. their attempts in uplifting the Islamic historiography level and detaching it from the hollow framework of the historiography of the paganism. These two entities have been adopted from the rich intellectual backing of the Persian civilization. The writer of the article presents a general profile of the Islamic historiography، while examining the works of several Persian historians who have been influential up to the fifth/twelfth century and enjoyed significant features in historiographical style and intuition.
خلاصه ماشینی:
مقدمه مشارکت ایرانیان در تاریخنگاری اسلامی ممکن است این تصور را به وجود آورد که سبکی خاص از تاریخنگاری ایارنی از دل تلاشهای مورخانی ایرانی برای نگارش تاریخ جوامع اسلامی ظهور کرده است که به عنوان سیاقی مستقل در تاریخنویسی قابل شناسایی است؛اما در واقع چنین مقولهای هیچگاه موجودیت مستقلی نیافته است و مورخان مسلمان ایرانی نیز در دورهء مورد نظر-یعنی از طلوع تاریخنویسی اسلام تا قرن پنجم هجری-به همان شیوهء مورخان عرب و در محدودهء سنت عربی-اسلامی به ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای جهان اسلام پرداختند.
»2 در این نکته تردیدی نیست که مورخان مسلمان و به ویژه تاریخنگاران ایرانی عربزبان همزمان با بهرهگیری دقیق و وسواسآمیز از شیوههای جامعان و حافظان حدیث در ضبط الفاظ و اسناد و ذکر روات و واسطهها،به میراث ایرانی و شیوههای تاریخهای قدیم ایران از جمله خداینامکهای پهلوی نیز نظر داشته3و از آن چون اگلویی بهره میبردهاند،ولی بایستی از اغراق دربارهء تأثیر اسلوبهای تاریخنگاری ایران پیش از اسلام در تکامل تاریخنویسی اسلامی پرهیز کرد.
2در واقع مهمترین سنن ایرانی را تنها میتوان به بهرهگیری از مجموعهای از مواد خام و اطلاعات برای نگارش تاریخ باستانی ایران از سوی مورخان مسلمان ایرانی و عرب محدود دانست؛چنانکه نولدکه بیان داشته است مهمترین منبع این مورخان در سخنراندن از سرگذشت ایران پیش از اسلام مندرجات موجود در خدای نامکهایی بوده است که در اواخر عهد ساسانیان و شاید در زمان یزدگرد سوم تدیون شدهاند.