چکیده:
هدف از این پژوهش،مقایسه رابطه راهبردهای تنظیم شناختی عاطفی با علائم افسردگی در نوجوانان مراجعهکننده به مراکز درمانی(روانپزشکی)و دیگر نوجوانان شهر تهران است.در این پژوهش 306 دانشآموز پسر و دختر پایه دوم و سوم دبیرستان شرکت داشت،مراجعهکننده که شامل 105 دانشآموز مراجعهکننده به مراکز روانپزشکی و 201 نفر از دیگر دانشآموزان بودند به طور تصادفی از بین دبیرستانهای منطقه 4 تهران انتخاب شدند.دو گروه از نظر متغیرهای سن،جنس و میزان تحصیلات همتاسازی شدند.ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی عاطفی و نشانهشناسی افسردگی( (SCL-90) )بود.تحلیل دادهها نشان داد،میان راهبردهای تنظیمشناختی عاطفی دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنیداری است.همچنین بین بعضی از راهبردهای تنظیمشناختی عاطفی نظیر سرزنش خود،فاجعه سازی و نشخوار فکری و علائم افسردگی در هردو گروه رابطه مثبت است.نتایج این پژوهش پیشنهاد میکند،در برنامههای درمانی بیماران افسرده،به راهبردهای تنظیمشناختی عاطفی آن ها توجه شود.
خلاصه ماشینی:
"در حالی که بین استفاده از سایر راهبردهای تنظیمشناختی عاطفی نظیر بازنگری مثبت،پذیرش و یا برنامهریزی با علائم افسردگی رابطه منفی دیده شده است(سچرر و همکاران،2001).
Mal adaptive اهداف هدف پژوهش حاضر این است که تفاوت راهبردهای تنظیمشناختی عاطفی را در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز درمانی و نوجوانان دیگر مشخص و نوع همبستگی میان راهبردهای تنظیمشناختی عاطفی و علائم افسردگی در نوجوانان را تعیین نماید.
نتایج تحلیل رگرسیون علائم افسردگی بعنوان متغیر وابسته،جنس و راهبردهای شناخت به عنوان متغیر مستقل (به تصویر صفحه مراجعه شود) NS:non Significant بحث و نتیجهگیری پژوهش حاضر به مقایسه رابطه راهبردهای تنظیمشناختی عاطفی با علائم افسردگی در نوجوانان مراجعهکننده به مراکز درمانی(روانپزشکی)و دیگر ن وجوانان شهر تهران پرداخت.
برای توضیح این یافته میتوان مطرح نمود،کسانی که در مقابل حوادث فشارزای زندگی از راهبردهای شناختی ناسازگارانه استفاده میکنندو دائما خود را سرزنش میکنند و یا واقعه منفی را بیش از حد بزرگ میکنند،و دائما در مورد واقعه فکر میکنند،چنین واکنشهایی منجر به خلق منفی و بروز افسردگی در آنها میگردد.
این نتایج با تحقیق داهی(2001)و پیترسون،نیوتن،روزن و اسکاچ1(2006) هماهنگ است آنها معتقدند تغییراتی که در این دوره در خلق و عواطف نوجوانان به وجود می آید،منجر به استفاده آنها از راهبردهای خاصی شده و آنها را(به خصوص دخترها)مستعد مشکلات عاطفی خصوصا افسردگی میکند.
بر پایه نتایج پژوهش حاضر، میتوان این استنتاج را نیز اضافه نمود که در نوجوانان سالم نیز مانند نوجوانان مراجعهکننده به مراکز روانپزشکی میان سه راهبرد ناساگار-یعنی نشخوار فکری،فاجعهسازی،سرزنش خود و فقدان بازنگری مثبت با علائم افسردگی رابطه مثبت مشاهده شد."