خلاصه ماشینی:
چنانکه هاموند در نوشتهای به نام"قدسی در عصر عرفی"مینویسد:"درحالیکه پیشبینی جامعهشناسان این بود که انسان در مسیر عقلانی شدن زندگی و حاکمیت راسیونالیسم بر زندگی،به تدریجعناصر اسطورهای و رمز آلود را از زندگی خود دور و یکسره عقلانی رفتار خواهد کرد"در ایران بنا به آموزههای دینی که از آن تحت عنوان"قدسی"یاد میکند یک حرکت سیاسی به نام انقلاب صورت میگیرد؛انقلابی که از آن به نام"انقلاب به نام خدا"نیز یاد شده است.
"22 میشل فوکو فیلسوفی که به همران ژانپل سارتر زمانی نامهها و اعلامیههای متعددی را علیه رژیماستبدادی شاه امضاء میکرد،در اثنای تظاهرات مردمی در ایران از یکی از مخالفان میپرسد:چرا باحکومت پهلوی مبارزه میکنید؟و او گفته بود:به خاطر"استبداد و فشار رژیم"و فوکو پرسیده اول برایاستبداد یا اول برای مقابله با فساد؟و آن مخالف اینچنین استدلال کرده بود: "استبداد فساد میآورد و فساد پشتوانهاش استبداد است"23 مخالفان حکومت،افزون بر تصریح به استبداد شاهنشاهی به عنوان نمونهای انکارناپذیر از فساد،بهنمونه غیر قابل انکار دیگری از فساد یعنی پلشتیهای اقتصادی حکومت مکررا استناد میجستند و آن رابا مفهوم دینی اسراف درهم آمیخته و قباحت عمل را در نزد پیروان دینی خود دو صدچندان کرد،و نبردرسانهای خود از رسانه منبر را سازماندهی میکردند.
یکی از هوشیاریهای قدرت اجتماعی را میتوان بهرهبرداری از واقعه اهانت به امام خمینی در روزنامهاطلاعات در 17 دی 1356 دانست که اگرچه بیش از آن نیز،روحانیون آماج حمله قرار گرفته بودند،در آنزمان با دقت و ظرافت از این جریان در جهت براندازی رژیم با تدارک"اجتماع پنج هزار نفری از طلبههایعلوم دینی در مرقد حضرت معصومه(س)در قم در اعتراض به اهانت به مردی که نماد مقاومت شده بود"بهرهبرداری شد.