چکیده:
برقراری و ایجاد محیطی امن و باثبات از جمله دغدغههای هر حکومتی تلقی میشود و امنیت ملی هر کشوری جدا از امنیت اجتماعی آن نیست؛ازاینرو داشتن یک جامعه باثبات از مهمترین وظایف دولت بوده است؛اما قبل از آنکه حکومت بتواند به ایجاد چنین محیطی اقدام کند باید ساختارهای داخلی،کارکردها و وظایف خود را دقیق پیریزی کند تا منجر به بحران و ناهنجاری داخلی نشود.شکلگیری یک جامعه ایمن تنها از وظایف دولت نیست؛بلکه مشارکت مردم در شکلگیری یک محیط امن نقش به سزایی دارد.به خصوص که بسیاری از ناهنجاریهای داخلی به وسیله خود آن جامعه ایجاد میشود؛در واقع یک سری تهدیدهای بیرونی هستند که با برهم زدن نظم درون جامعه امنیت ملی را به خطر میاندازد،ازاینرو واکنشها و سیاستهایی که در مقابله با این تهدیدها وجود دارد،اهمیت پیدا میکند.هدف این مقاله پرداختن به مقوله امنیت اجتماعی است و اینکه تهدیدهای فرهنگی و اجتماعی داخلی و بین المللی چه تأثیرات منفی بر امنیت اجتماعی دارد؟
گرچه برداشتهای متفاوتی در زمینه تهدیدات فرهنگی و اجتماعی وجود دارد؛اما وجه بارز این تهدیده زیر سؤال رفتن مبانی و ارزشهای اصولی و اعتقادی نظام است-که نمونه این تهدیدات را میتوان پدیدهی جهانی شدن و غالب شدن فرهنگ بیگانه دانست-که ممکن است تأثیرات سویی میان پذیرش ارزشهای جدید و ارزشهای داخلی یک نظام بگذارد.ازاینرو قبل از هر چیز ایجاد یک بستر فرهنگی که بتواند این دوگانگی را در خط سیر مثبت آن تعریف کند،از سوی نظام فرهنگی کشور لازم و ضروری است،البته این پتانسیل را میتوان از طریق تبلیغ ارزشهای فرهنگی و اجتماعی میان مردم تقویت کرد.
خلاصه ماشینی:
"در بعد بین المللی تهدیدهای بسیاری در خصوص فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که موجب تأثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه و در نهایت ایجاد انحرافات اجتماعی میشود که مهمترین آن پدیده جهانی شدن است.
جهانی شدن اقتصاد میتواند یک فرصت باشد و موجب توسعه بازارهای جدید ورای مرزهای ملی شود و ابعاد بازار را برای صدور کالا به صورت چشمگیری گسترش خواهد داد؛اما ممکن است در بازارهای جهانی کالای کشور نتواند در برابر کیفیت و قدرت کالاهای کشورهای بزرگ رقابت کند؛زیرا کالای کشوری مانند آمریکا،چین و دیگر کشورهای اروپایی در عرصه بازارهای جهانی حرف اول را میزند و از این نظر تهدیدی برای کالاهای کشور به حساب میآید.
ایران که از قومیتها و ملیتهای مختلف تشکیل شده در شرایط جهانی شدن و به پاخاستن خرده فرهنگها از جمله کشورهایی است که اولا باید روابط خارجی خود را با همسایگان به گونهای سامان دهد که مداخلات آنها را به حداقل برساند؛ثانیا در داخل نیز شرایط مناسبی فراهم آورده که هیچ قومی احساس نکند نسبت به حقوق آن(سیاسی،اقتصادی،فرهنگی)اعمال تبعیض میشود(مینایی،روزنامه ایران،7/5/1386).
4. میزان رضایت عموم از حاکمیت و عمل حاکمان نیز در وجود امنیت داخلی بسیار مهم است؛از این نظر دستگاهها و نهادهای حکومتی همچون نیروی انتظامی،شهرداریها و فرمانداریها،بانکها و همه سازمانهایی که بصورت مستقیم در ارتباط با مردم هستند باید با وضع قوانین مناسب در نظم و انضباط اجتماعی کوشش کرده و رضایت عمومی را افزایش دهند(مطهری،1373:50)."