خلاصه ماشینی:
"بعدها در روند اقتصاد این قضیه هم دیده شده که ضایعات متعددی به وجود آمده؛یعنی مثلا در یک کار قهوهخانهای، که تصویر مجلس نوشیدن زهر توسط امام رضا بوده،میبینیم چون بوم و زیر ساخت آن قدیمی بوده و احیانا اسم و رسمی هم نداشته و امضایی در آن به چشم نمیخورده،و در بازار فرنگ به فروش نمیرسیده(بخصوص در ابتدای سالهای 1350 تا 1357 که این قضیه کشف شد و طوفانی در خرید و فروش این آثار برپا شد)،افرادی این مجلس را به مجلس یوسف و زلیخا تبدیل میکنند؛چون طرفداران بیشتری داشته و راحتتر به فروش میرسیده.
آیا در آثار متأخرتر،سعی در کهنهسازی آثار صورت میگیرد؟اصلا کهنهسازی میشود یا نه؛منظورم حتا دربارهء اشخاص با اصالت و مطرح این سبک است؟ وقتی یک سبک نقاشی تقریبا ناایو،براحتی قابل کپی کردن است و بازاری هم در کنار آن در جریان است،مسلما جریان کهنهسازی و فروش هم به وجود میآید."