خلاصه ماشینی:
"گویا زیستن در تهران فضیلتی بوده که امروزه غاصبانی آمده از شهرهای دور و نزدیک آن را از صاحبان اصلیاش ربودهاند و«تهرانی»ها را به مصیبت دچار کردهاند و عجیب اینکه عموم ساکنان پایتخت با هر لهجه و چهره،تاکید فراوانی بر اصالت تهرانی خود دارند و میکوشند تا انتساب خود را به قومیتهای مختلف کشور پنهان کنند.
حالا ما شهری به نام تهران داریم که به واسطه پایتخت بودنش،مهاجرپذیرترین شهر ایارن است و در کمتر از 002 سال،چهار موج بزرگ مهاجرت را به خود دیده است.
در دومین موج بزرگ مهاجرتی که مصادف با دوره سلطنت محمد رضا شاه است،به یکباره جمعیت تهران در سال 1231 هجری شمسی به 007 هزار نفر میرسد، یعنی 3/3 برابر جمعیت تهران در سال 0031،این بازار کار و تجارت بسیار بزرگ و بینظیر مجموعهای از اقوام گوناگون را به خود جلب کرده بود تا در شغلهعای مختلف از کارگری ساده گرفته تا تجارت و کارمندی مشغول به کار شوند.
در اینجا دیگر آن اقلیت«تهرانی اصیل» اساسا وجهی ندارد و پایتخت در دست مهاجران است، اما وقتی کار به موج سوم مهاجرت پس از اصلاحات"