خلاصه ماشینی:
"مردم لطیفه را میسازند و آن را سینهبه سینه،زبانبهزبان میچرخانند و هرکس چیزی به آن میافزاید یا از آن میکاهد تا تبدیل به آن چیزی میشود که ما مجالسمان و جمعهای دوستانهمان را نگاه مخالف همهچیز را قاطی میکنیم مشکل این است که ما طنز را با هجو و هزل اشتباه گرفتهایم.
یعنی همانطور که در یک جوک یا لطیفه نوع عملکرد یا مسالهای که ما را میخنداند تعیین میکند که قهرمان داستان لطیفه از چه قومیتی برخوردار باشد، از سوی مقابل این لطیفهها به طور واضحی بر ذهنیت ما از دیگر اقوام نیز تاثیرگذار هستند.
تعریف کردن جوکهای قومیتی اساسا یک «عادت بد»است که بین همه اقوام ایرانی رایج است و نمونههای مشابه آن را در کشورهای دیگر هم میتوان مشاهده کرد،اما مساله«توهین سیاسی و نژادی»نیست که هروقت بهانهای پیدا شد موضوع سوء استفاده قرار بگیرد.
اما موضوع شناختن بانیان ساخت و ترویج جوکهای قومیتی وقتی جالبتر میشود که بدانیم برخی از این جوکها برای اقوام خاصتر هم ساخته میشوند."