خلاصه ماشینی:
"مردم لطیفه را میسازند و آن را سینهبه سینه،زبانبهزبان میچرخانند و هرکس چیزی به آن میافزاید یا از آن میکاهد تا تبدیل به آن چیزی میشود که ما مجالسمان و جمعهای دوستانهمان را نگاه مخالف همهچیز را قاطی میکنیم مشکل این است که ما طنز را با هجو و هزل اشتباه گرفتهایم.
از جمله عمیقترین این کوششها طبقهبندیهاییست که در باب شوخطبعی از طنز و هجو و هزل و فکاهه ارایه شده و در آثار ادیبان بسیار آمده است.
لطیفهها ممکن است در نگاه اول اموری ساده و پیشپاافتاده به نظر برسند و از نظر شعور عمومی بیتاثیر و صرفا برای سرگرمی و خنده پنداشته شوند اما با بررسی دقیقتر بسیاری از آنها انگیزهها و ذهنیتهای مهمتری پدیدار خواهند شد.
یعنی همانطور که در یک جوک یا لطیفه نوع عملکرد یا مسالهای که ما را میخنداند تعیین میکند که قهرمان داستان لطیفه از چه قومیتی برخوردار باشد، از سوی مقابل این لطیفهها به طور واضحی بر ذهنیت ما از دیگر اقوام نیز تاثیرگذار هستند."