چکیده:
قوه و فعل از اوصاف واحکام موجود مطلق است،موجودنسبت به فعلیتی که می تواند واجد آن شود بالقوه نامیده می شود،هرچندبه لحاظ فعلیتی که هم اکنون داردموجودی بالفعل است. موجود مطلق که موضوع فلسفه اولی است به قوه وفعل تقسیم می شود، غالب مسایل فلسفی به شکل قضایای مردده المحمول مطرح می شوند که اطراف تردید مساوی با موضوع فلسفه است .قوه یک امر وجودی است، منتهی یک وجود ضعیف که آن را از عدم ممتازمی گرداند. وجود از جهت شدت وضعف دوطرف داردیک طرفش اعلی مراتب وجوداست، طرف دیگرش هیولای اولی است که فعلیتی جزعدم فعلیت ندارد.مقاله حاضر ابتدا به طریقه ورود مسئله قوه وفعل به فلسفه اولی وضرورت بحث از آن می پردازد و در ادامه رابطه قوه وفعل باموضوع فلسفه اولی ونحوه صدق وجود بر آن و تناظر آن دو با خیر و شر و طرح شبهات وپاسخ به آنها از دیدگاه حکمت متعالیه را مورد بررسی وتحلیل قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل خود قوه و استعداد نمیتواند یک پدیده و موجود باشد، چون لازم میآید برای هر استعدادی که موجود میشود قبلا استعداد دیگری وجود داشته باشد همینطور الی مالانهایه» (طباطبایی، 1364: ج4 / 18) این نظر بر مبنای قاعده ایست که شیخ اشراق عنوان نموده است، نخستین فیلسوف اسلامی که این قاعده را در آثار خویش مطرح کرده است شیخ شهاب الدین سهروردی است که میگوید: «کل نوع یتکرر فهو اعتباری» (سهروردی 1361: 163) مقصود از کلمه نوع در این قاعده عبارتست از مفاهیم عامه مانند وجوب، امکان وحدت....
بنابراین قوه براین فعل از آن جهت که عدم امری است که وجودش منتهی به عدم چیزی دیگر میگردد، بهتر از فعل آن میباشد زیرا عدم عدم لازمهاش وجود است، بدین ترتیب جهت خیریت در قوه بر بدی و شر بازگشت به فعل دارد همچنان که جهت شریت و بدی در فعل شر بازگشت به قوه دارد» (همو ج2/ 59) برای وضوح و تبیین بیشتر مطلب مثالی را که علامه طباطبایی آورده بیان می کنیم «مثلا اگر کس شخصی را با شمشیر بکشد در این رویداد شری هست، حال باید دید کدام جز از آن شر است آیا قوه برکشتن یا فعل کشتن؟ آیا قدرت و توان قاتل بر کشتن شر است؟ آیا تیزی شمشیر برای بریدن شر است؟ آیا انفعال گردن مقتول در برابر ضربه قاتل شراست، پاسخ سوالهای فوق منفی است؛ زیرا ضربهای که قاتل وارد آورده شر نیست چون خوب شمشیر زدن کمال محسوب میشودانفعال پذیری گردن مقتول هم کمال بدن اوست، اگر همه امور و اجزاءمربوط به آن را بررسی کنیم هیچ کدام از آنها شر نیست جز از دست رفتن و نابود شدن حیات که یک امر عدمی است» (طباطبایی، بی تا؛ 273) لذا شربودن امور بالفعل، شر بالعرض خواهد بود."