چکیده:
واقع نگری و درک صحیح در هر موضوعی شرط موفقیت در اندیشه اطراف آن موضوع و بررسی آثار و برکات آن خواهد بود و در رابطه با وجود انسان که در ابعاد مختلف قابل بررسی است، درک موقعیت وجودی او از جهت نیاز، وابستگی و فقر وجودی منشا آثار علمی، عملی و اخلاقی خواهد بود که در مقاله پیش رو، سعی بر این است که بعد از بیان معنی امکان و فقر وجودی بشر به برخی از این آثار توجه شود . به لحاظ ارتباط این نوع معرفت با بینش توحیدی و خداشناسی به تحلیل و ریشه یابی این ارتباط پرداخته شده و از آنجا که در پیش آمدهای فوق العاده و تنگناهای زندگی توجه خاص به خداوند حاصل می شود و این موقعیت ممتاز در معرفت توحیدی باعث این پرسش می شود که علت این رویکرد آنهم در مواقع خاص چیست؟
ضمن بررسی برخی موارد، موجبات پیدایش این نوع توجه و تفسیر آنها، به پاسخ این سوال نیز پرداخته شده است.
Realism and a true understanding of every issue is the prerequisite for success in thinking about that issue، and in investigating its consequences and boons. Human existential position can be investigated from different aspects: from the viewpoint of his need، dependence، and existential poverty، that would be the source of scientific، practical، and ethical consequence. In this article، after presenting the meaning of existential poverty of human kind، it is intended to pay attention to some of these consequences. Considering the relationship between this kind of wisdom and theistic and theological viewpoint، this relationship has been deeply analyzed. Due to the fact that in extraordinary events and difficulties of life، a special attention is drawn to God، the question arises that what is the reason of this attention in special situations. In addition to the investigation of some of the sources conducive to this attention and their interpretations، the above-mentioned question has also been answered
خلاصه ماشینی:
"و اینکه علت اساسی این رویکرد در شداید چیست و چه چیز باعث میشود که در این حالات شخص با کمال خلوص به خداوند توجه نماید؟با تحلیل صحیح به این نتیجه میرسیم که حتی در همین موقعیتها توجه واقعی و با اخلاص به خداوند به موضوع مقاله مربوط میشود و دریافت و درک حقیقت وجود انسان وبه تعبیری معرفت و شناخت خود و موجودات امکانی اطراف را آنچنانکه هستند،موجب معرفت و ایمان خالصانه به خداوند خواهد بود و این جریان به این صورت تحلیل میشودکه در زندگی روزمره هر شخصی به مقتضای نیازهای دایمی با اشیاء و امور مختلف ارتباط برقرار مینماید و به هر چیزی به تناسب کمال و آثار وجودی مخصوص آن مجذوب میشود و با اینکه هستی همه آنها محدود و همینطور کمالات آنها محدود است، ولی تدریجا به لحاظ این وابستگی و ارتباط طبیعی آن محدودیت را فراموش و یا از آن غفلت میورزد و آنچه مورد توجه او است،همان خیر و نیکی و اثر آن است."