چکیده:
تفاسیـر قرآن کریم، در کنـار منابـع تاریخی و جغرافیـایی ، از نخستیـن سده های دور ه ی اسلامی نام دریای پارس را درخود حفظ کرده وبرانتساب وتعلق تاریخی آن به ایران وایرانیـان صحه گذاشته اند . ذکر نام دریای پارس درتفاسیر قرآن ، علاوه براینکه به مثابه ی سندی تاریخی عمل می کند، به دریای پارس وجهه ای قدسی و مینوی می دهد ؛چرا که آمدن آن درمطاوی متون تفسیری ، سرنوشت و حیات آن را با کتاب مقدس مسلمانان درسراسر جهان پیوند می زند و آن را از محدوده ی توجه و مطالعه ی تاریخنگاران وجغرافیدانان در می آورد ودر معرض تامل ومـورد مراجعه ی تمام مسلمانان قرار می دهد . در ذیـل حداقـل چهـار مـورد ازآیـات قـرآن ( آیـه ی 60 ازسـوره ی کهـف ، آیه ی 63 از سوره ی الشعراء ، آیه ی 61 از سوره ی النمل و آیه ی 19 از سوره ی الرحمن) در بیشتر تفاسیر نام دریای پارس به تنهایی یا به همراه دریای روم (مدیترانه) ذکر شده است که برای مورد دوم تنـها یک شاهد پیدا کرده ایم، ولی شواهد موارد دیگر بسیار متعدد و متنوع است . در این مقاله ضمن نقل موارد مندرج در متون تفسیری، براهمیت دینی و معنوی این امر، تاکید واز آن به عنوان تاج افتخاری یاد شده است که تا وقتی قرآن هست، بر تارک خلیـج فارس خواهد درخشید .
خلاصه ماشینی:
"در تفسیر فارسی"تاج التراجم فی تفسیر القرآن للاعاجم"از ابو المظفرشاهفور بن طاهر بن محمد اسفراینی در گذشته به سال 471 که از قدیمترین متونتفسیری فارسی است،در ذیل آیهی 60 از سورهی کهف چنین آمده است:"پسموسی علیه السلام برفت با یوشع بن نون و گفت:اگر مرا چندین سال میبایدرفت،بازنگردم تا آنگاه که به جای وی رسم و میرفتند تا بدان صخره رسیدند،بهنزدیک مجمع البحرین،بحر فارس و روم،انجا که سوی مشرق است و اندرآن سفر زاد ایشان پارهای نان بود و ماهی شورو آنجا صخره بود،به نزدیک مجمعالبحرین چشمهای بود که آن را ماء الحیوة خواندندی؛هر جانوری که باز آمدی،زنده شدی از پس ان که روح از وی جدا شده بودی؛چون روح و خنکی آنآب3بدان ماهی رسید،زنده شد و رفت در دریا"(تاج التراجم،1374،ج 3،ص1323).
در تفسیر نسفی که ترجمهای کهن به فارسی موزون و مسجع از قرآن کریماست و به لحاظ نکات تفسیریاش از حد ترجمه فراتر رفته و صورت تفسیر به خودگرفته است و از امام ابو حفص نجم الدین عمر بن محمد نسفی در گذشته به سال 538ه ق است،مجمع البحرین،جای گرد آمدن دو دریای پارس و روم معنی شدهاست:"لا ابرح حتی ابلغ مجمع البحرین؛جدا نشوم از سیر معلوم تا نرسم بهجای گرد آمدن دو دریا:دریای پارس و دریای روم"(تفسیر نسفی،1362 ج 1،ص 565).
&%01729RIMG017G% امین الدین ابو علی الفضل الحسن الطبرسی(468-548)،بزرگترین مفسرشیعی نیز در دو تفسیر مهم خود جوامع الجامع و مجمع البیان فی تفسیر القرآن ازآیهی"لا ابرح حتی ابلغ مجمع البحرین"چنین تفسیری به دست داده است:"لاازال امضی و لا اسلک طریقا4آخر حتی ابلغ ملتقی البحرین؛بحر فارس و بحر الرومو مما یلی المغرب بحر الروم و مما یلی المشرق بحر فارس"(مجمع البیان،ج 5 و 6،ص 741 و جوامع الجامع،ج 2،ص 371)."