چکیده:
بعد از بحران نفتی دهه 1970 میلادی و افزایش شدید قیمت های نفت، کشورهای توسعه یافته بر روی سیاست-های مدیریت تقاضای انرژی به خصوص نفت خام تمرکز یافتند. اما در مقابل در کشورهای در حال توسعه که ذخایر عظیم نفتی را دارا بودند، میزان مصرف سرانه فرآورده های نفتی همواره روندی صعودی را تجربه کرده است. از سوی دیگر به دلیل مشکلات نهادی فراوان در این کشورها، استفاده از سیاست-های صرف قیمتی جهت کنترل تقاضا همواره محل تردید بوده است. از این رو در این تحقیق سعی شده است با استفاده از الگوی داده های تلفیقی نامتوازن، کشش های درآمدی و قیمتی مصرف فرآورده های نفتی در ده کشور منتخب عضو اوپک که عبارتند از: الجزایر، اکوادر، امارات، اندونزی، ایران، عربستان، لیبی، کویت، نیجریه و ونزوئلا در فاصله زمانی 2007-1982 و نقش سیاست های قیمتی در مدیریت تقاضای آنها بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که تغییرات قیمتی اثر معناداری بر تغییرات مصرف این فرآورده ها ندارد. در حالی که تغییرات درآمد سرانه می تواند اثر معناداری بر میزان مصرف فرآورده های نفتی در این کشورها داشته باشد. بنابراین استفاده از راهکارهای غیر قیمتی مدیریت تقاضا در کنار روش های قیمتی می تواند به عنوان یک ابزار سیاستی بهتر مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"ازاینرو در این تحقیق سعی شده است با استفاده از الگوی دادههای تلفیقینامتوازن،کششهای درآمدی و قیمتی مصرف فرآوردههای نفتی در ده کشور منتخب عضواوپک که عبارتند از:الجزایر،اکوادر،امارات،اندونزی،ایران،عربستان،لیبی،کویت،نیجریه وونزوئلا در فاصله زمانی 2007-1982 و نقش سیاستهای قیمتی در مدیریت تقاضای آنها بررسیشود.
-3-تصریح مدل در این تحقیق با استفاده از مدل نرایان و اسمیث(2007)سعی شده است به بررسی میزان مصرففرآوردههای نفتی در ده کشور منتخب عضو اوپک که عموما دارای ساختارهای یکسانی ازلحاظ تک محصولی بودن و وابستگی فراوان به درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام هستند،پرداخته شود.
همانطور که ذکر شد علیرغم عدم وجود تحقیق قابل قبولی در کشورهایاوپک،اما نتایج تحقیقات انجام شده در کشورهای صنعتی و یا توسعه یافته عمدتا حاکی از بی-کشش یا کمکشش بودن مصرف فرآوردههای نفت خام نسبت به تغییرات قیمت این فرآوردههامیباشد.
pp,23 loV,scimonocE ygrenE,''dnameD enilosaG dlohesuoH fo ledoM ,notgnihsaW,knaB dlroW,''7002 srotacidnI tnemoleveD dlroW'',knaB dlroW CD E} *الزامات رقابتپذیری در بخشهای صنعت و تجارت(با تأکید بر تجربیات داخل کشور) دکتر لطف الله فروزنده دهکردی1 حسین رحیمی کلور2 (تاریخ دریافت 88/8/20-تاریخ تصویب 89/1/25) کیده {IBگسترش تجارت جهانی،تغییرات سریع در الگوهای مصرف و تقاضا،انقلاب در فناوریاطلاعات و نیز افزایش در کمیت و کیفیت رقبای محلی و بین المللی در دو دهه اخیرموجب گردیده،مفهوم رقابتپذیری از اهمیت ویژهای برخوردار شود،لذا در این مقالهمفاهیم اصلی و اساسی رقابتپذیری،مؤلفههای تأثیرگذار در رقابتپذیری،رابطه توسعهاقتصادی با رقابتپذیری اقتصاد،رقابتپذیری و صادرات تبیین گردیده و ضمن برشماری عناصر سهگانه توسعه و رونق اقتصادی یک کشور،به موارد رقابتپذیری ویکپارچگی در حوزه سیاستهای صنعتی با نگرشهای کاملا بومی اشاره گردیده است."