خلاصه ماشینی:
"پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست [سرمقاله] او کوهی بود سردبیر اگر به قول مولانا"خموشی دم مرگ باشد"،بهمنی محصص سالها پیش از این مرده بود.
خلوت بیروزنی که زمانهای مدیر در آن میزیست و از آن پنجرهای به آشنا و غریب نمیگشود،چه چیزی داشت که اکنون رجعتش را داغی بر جان و پیکر هنر معنا کنیم؟ نیما یوشیج تلخ کام در کهن روزی،از محصص،که جوانی بیست و چند ساله بود،رو بر نگرفت که اکنون او با آن هیبت بلند و مردانهاش،اینگونه از هر نسلی میگریخت.
بااینهمه،محصص در همین حضور کوتاهش-البته چندان کوتاه هم نبود-چنان گرمایی به فضای هنر این سرزمین بخشید که همچنان برای سالها میتوان سرمست از آن بود.
نیما از این حادثه دلگیر شد و به جبرانش چهار نمره از پسرک کم کرد و به نمرهء من افزود.
» اگرچه جوادیپور چهار نمرهء اضافه را از نیما دریافت کرد،اما تأثیر او در هنرهای تجسمی معاصر ایران،نمرهای نزدیک به صدر است."