چکیده:
مکتب نقاشی سقاخانهای جریانی هنری است که در دههی 04 در ایران شکل گرفت.این گروه هنرمندان از فادغ التحصیلان دانشکده هنرهای تزیینی بودند که به تلفیفق نقاشی مدرن با نقش مایهها،نمادها و نقشهای ملی-مذهبی پرداختند.تحلیل حاضر در جستوجوی عناصر اجتماعی مؤثر در پیدایش این مکتب و تأثیرات نقاشی غربی بر آن است.سپس به شیوهی توصیفی تحلیلی-تطبیقی به تأثیر این عناصر در ساختار اصلی نقاشی شکل گرفته در دههی 04 پرداخته میشود. بدین منظور سبک و ویژگیهای ظاهری آن،محتوی آثار،هدف گروه از خلق آنها،چگونگی واکنش جامعهی مخاطب و دلایل آن و همینطور شرایط اجتماعی زمینهساز ظهور این مکتب را تحلیل میکند.روش گردآوری مطالب کتابخانهای و از طریق فیشبرداری است.تقابل مین مدرنیسم و سنت در دهه 01 و 02 هـ.ش.سیاست اوجگیری مدرنگرایی در زمینهی فرهنگی و هنری و دیگر زمینهها و واکنشهای روشنفکران مذهبی بر ضد غربگرایی از عوامل مؤثر بر پیدایش این مکتب بودهاند.باید توجه داشت وقایع هنری جامعهی اروپایی تأثیری مستقیم در پیدایش این مکتب دارد.(همزمانی آن با پست مدرن و تأثیر این سبک در نقاشی سقاخانهای آشکار است)ویژگی بازگشت به گذشته،استفاده از نقشمایههای ایرانی با نگاهی نو به ترکیببندی التقاطیگرایی و کثرتگرایی و تأکید به نشانهها یادآور اندیشههای پست مدرن است.از طرفی رمزپردازی این آثار که ریشه در نمادهای کهن ایرانی داشت،یکیدیگر از دلایل موفقیت این گروه بود.
خلاصه ماشینی:
(همان) اعضای این گروه در بیینال سوم نقاشی تهران که در سال 1431 برپا شد نقاشانی چون حسین زندهرودی،ناصر اویسی،صادق تبریزی،فرامرز پیلآرام،ژاژه طباطبایی،پرویز تناولی،منصور قندریز،چهرههای شاخص بوند و آثار آنها عموما ترکیبی از عناصر سنتی با حضور مدرنیسم بود.
(افشار مهاجر،4831،012)پرویز تناولی نقش آتلیه کبود را در پیدایش این مکتب مؤثر میداند و استفاده از هنر عامه و باورهای مردمی را از ویژگیهای خاص آنها دانسته است.
(دووینیو،9731، 03)این گرایش نشان از تأثیر پذیرفتن غیرمستقیم از اندیشههای انتقادی اندیشمندان ایرانی نسبت به فرهنگ غرب و از سویی تردید هنرمند ایرانی در کارایی هنر سنتی و ملی خود در عصری که بنای ارزشهای فرهنگی-هنری فرو میریخت و همسویی هنر معاصر جهانی با شعار حفظ هویت ملی و سنتب داشت(گودرزی،0831،341) (به تصویر صفحه مراجعه شود) ناصر اویسی واکنش مخاطبان در برابر این آثار باید به این نکته توجه داشدت که تنها انگیزهی هنرمند برای اعمال تغییرات در کار هنری این است که از راههای تازهای با دیگران ارتباط برقرار کند، گفتوگویی را برپا سازد و مشارکتی را به وجود آورد که خود جامعه نمیتواند ایجاد کند.
(همان،991)سعی در ربط دادن هنر مدرن و نقوش سنتی در آثار این نقاشان بسیار سطحی بود و نمیتوانست تأثیر عمیقی بر مخاطب داشته باشد.
در مجموع آنچه اهمیت دارد و قابل بررسی است اینکه ظهور مکتب سقاخانه در ایران هماهنگ با پیدایی نگرشهای پست مدرنیستی در هنر معاصر جهان شکل میگیرد و کاملا با تئوریهای مطرح شده در این زمینه هماهنگ است.