چکیده:
دو تز رقیب در باب باور در ادبیات فلسفی اخیر وجود دارد که یکی تز هدفگرایانه باور (Teleological account of belief) و دیگری تز هنجارینگی باور(Normative account of belief) نامیده می شوند. هم مدافعان تز هدفگرایانه باور و هم اکثر مدافعان تز هنجارینگی باور، نظریه های مذکور را به عنوان تفسیری از شعار برنارد ویلیامز ( Bernard Williams۱۹۷۳م) تلقی می کنند.1 شعار ویلیامز درباره باور آن است که «باور ناظر به هدف صدق است». در این مقاله ابتدا تز هدفگرایانه باور و همچنین تز هنجارینگی باور را شرح داده ایم؛ همچنین استدلال کرده ایم که تز هدفگرایانه باور و نسخه هایی از تز هنجارینگی باور که به عنوان تفسیری از شعار ویلیامز در نظر گرفته می شوند نظریه های پذیرفتنی درباره باور نیستند. چراکه این دو تز، قادر به تبیین برخی خصوصیات مسلم باور نیستند و یا با برخی اصول مسلم و جاافتاده فلسفی، در تضاد هستند. در انتهای مقاله و مبتنی بر استدلال ها علیه تزهای هدفگرایانه و هنجارینگی، سعی خواهیم کرد تا شاهدی علیه شعار ویلیامز ارائه کنیم.
خلاصه ماشینی:
"استگلیچ پیترسون به این شکل پدیدۀ شفافیت باور را تبیین میکند: به هنگامی که شخصی میپرسد «آیا باور کنم که p؟» چون وی دارای هدفی آگاهانه، برای پذیرش گزارههای فقط صادق بوده، متمایل است تا فورا و بهطور انحصاری بپرسد «آیا p صادق است؟» طرح هرگونه پرسش دیگری به غیر از سوال «آیا p صادق است؟»؛ مثلا اینکه «آیا باور به p منافع من را تامین خواهد کرد یا خیر؟» شخص را به هدف مذکور نخواهد رساند (Steglich-Petersen, 2006: 516).
اگر هدفی را که استگلیچ پیترسون، به عنوان عامل پدیدۀ شفافیت باور معرفی میکند هدف واقعی بود که البته استگلیچ پیترسون به اشتباه چنین فکر میکند، به هنگام پرسشباورانه ما بهطور انحصاری از درستی p سوال نمیکردیم بلکه علاوه بر آن، درباره اهداف دیگر خود که لزوما به درستی p ربطی ندارند نیز سوال میکردیم، در این صورت، پدیدۀ شفافیت باور صورت جعلی زیر را داشت: (Fake Belief-Transparency): انجام A، A= «آیا باور کنم که p؟» منجر به انجام B، B= «آیا p صادق است؟» و مثلا انجام C، C= «آیا باور به p لذتبخش خواهد بود؟» و...
بهطور خلاصه، اعتراض اول ما به تز تبیین هدفگرایانۀ باور، ناظر به این نکته است: براساس تز هدفگرایانۀ باور، بدین لحاظ که این تز براساس یک هدف، یعنی هدف برای پذیرش گزارههای فقط صادق، صورتبندی شده است و همچنین براساس ارزیابی متقابل اهداف، این نتیجه حاصل میشود که به هنگام سوال از اینکه «آیا باور کنم که p؟» ما منحصرا سوال نمیکنیم که «آیا p صادق است؟»؛ بلکه علاوهبرآن، سوالات دیگری نیز میکنیم که به اهداف دیگر ما مربوط میشود."