چکیده:
در این مقاله نخست فرایند خلاقیت و جنبههای اساسی آن توضیح داده میشود:نکته دوم روشن کردن این امر است که آیا فرایند خلاقیت از جهات اساسی در علم و هنر یکسان است یا این که هریک از این دو رشته خلاقیت مخصوص به خود را دارد.در صورت یکسان بودن جهات اساسی خلاقیت دراین دو رشته تفاوتهای عمده این دو رشته به چه صورت ظاهر میشوند.نکته سوم روشن کردن این حقیقت است که خلاقیت و تحقیق یک فرایند را تشکیل میدهند.
خلاصه ماشینی:
"میشود:نکته دوم روشن کردن این امر است که آیا فرایند خلاقیت از جهات اساسی در
علم و هنر یکسان است یا این که هریک از این دو رشته خلاقیت مخصوص به خود را
آنچه در این مقاله مورد نظر است در وهله اول توضیح و یا تبیین خلاقیت
یکسان بودن خلاقیت در علم و هنر تفاوتهای اساسی این دو رشته به چه
نکتهای دیگر که باید در نظر داشت یکسان بودن تحقیق و خلاقیت است.
باره ارزش شناختی بحث میکند همان مراحل تحقیق را که دانشمند طی
سخن دیگر،هنرمند نیز در طرح یک اثر هنری همان مراحلی را طی میکند
فعالیتهای فلسفی نیز فرایند تفکر است.
مراحل تفکر یا تحقیق از نظر دیوئی عبارتند از: «1-مشکل احساس شد.
همچنین از قدرت تخیل خود استفاده میکنند و اثر هنری را به وجود
است و در هر مرحله تفکر نقد و بررسی و نوآوری صورت میگیرد.
باید توجه داشت که طرح مساله در فرآیند تفکر یا تحقیق در هر زمینه و در هر رشته چه فلسفه،چه علم چه هنر اهمیت ویژه دارد.
با این که در بخش اول مقاله یادآور شدیم که تحقیق یا تفکر در رشتههای
مختلف یکسان است با این وصف باید تفاوت فعالیت هنری را با
فعالیتهای علمی در هر مرحله از تحقیق و تفکر در نظر گرفت.
آشکار میسازد که هنرمند در یک حوزه نسبتا نامحدود کار خود را آغاز میکند اما یک دانشمند حوزه کارش تا حدی محدود است.
محدودتر سر و کار دارد در صورتی که هنرمند در حل مساله خود نیاز به فنون"