خلاصه ماشینی:
"با وجود اینکه در مورد ناجوانمردانه بودن نابرابری افراطی در ثروت و درآمدها وفاق عام وجود دارد و همگان پذیرفتهاند که باید تلاشهایی برای بالا بردن درآمد طبقات فقیر اجتماع صورت گیرد،اما در مورد ایجاد برابری کامل نیز توافق نظر وجود ندارد و اصولا بحث درباره آن با ارزشهای اجتماعی مرتبط است.
اگرچه با فرض ثابت ماندن دیگر شرایط،روند روبه رشد باز بودن(اقتصادها)طبیعتا انتظار افزایش دستمزدهای نسبی نیروی کار غیرماهر در کشورهای در حال توسعه را ایجاد میکند ولی تجربه نشان میدهد که همواره چنین نیست و موارد خلاف نیز وجود دارد.
دو دلیل میتوان برای کاهش دستمزدها در امریکای لاتین اقامه کرد:باز شدن اقتصاد کشورهای در حال توسعه آسیایی-از جمله بنگلادش،چین،هند، اندونزی و پاکستان-که در آنها نیروی کار غیرماهر فراوان است و دوم،قابل دستیابی بودن تکنولوژیهای جدید تولیدی که بیشتر تمایل به جذب نیروی کار ماهر دارند.
ارتباط میان توزیع درآمدها و مخارج (هزینههای)اجتماعی- به ویژه مخارج مربوط به بهداشت و آموزش، که دولت از طریق آنها میتواند بر تشکیل و توزیع سرمایه انسانی تأثیرگذارد-بسیار وثیق است و سرمایهگذاری دولتی د ر سرمایههای انسانی طبقات فقیر میتواند روشی مؤثر برای کاهش نابرابریهای درآمدی در بلندمدت شود.
اگرچه سیاست مالی معمولا به عنوان وسیلهای اساسی برای کمک به گروههای کمدرآمد و آنها که از برنامهای اصلاحات لطمه خوردهاند میباشد،شماری از کشورها سیاستهای جدیدی را در بازار نیروی کار خود اتخاذ کردهاند تا بتوانند بر توزیع درآمدها تأثیر بگذارند،با این استدلال که دستمزدهای نسبی تأثیر عمیقی بر نابرابریهای درآمدی در کل دارند."