خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود)شکل یک-برای حدود 8 سال تئوری تودارو در بیان جریان مهاجرت از روستا به شهر بی- رقیب ماند و مطالعات زیادی بر محور این نظریه صورت پذیرفت، تا این که در سال 1985ویلیام کول و ریچارد سندرز 1 در مقاله خود تحت عنوان مهاجرت داخلی و بیکاری شهری در کشورهای جهان سوم، تئوری تودارو را از این نقطه نظر مورد انتقاد قرار دادند که ممکن است مهاجران روستائی هیچگاه نتوانند شغلی در بخش مدرن شهری پیدا کنند و همواره در انتظار یافتن شغل باشند و بدین ترتیب جذب بخش غیررسمی 2 شهری شوند.
البته از نقطه نظری که ویلیام کول و ساندرز مطرح نمودهاند نظریه تودارو در مورد تفسیر احتمال یافتن شغل، ممکن است فقط بتواند بیانگر جریان مهاجرت و علت مهاجرت آن عدهای باشد که مهارت کافی برای جذب در بخش پیشرفته شهری را دارند، اما نکتهای اصلی که تودارو آنرا مطرح نموده و در اثبات آن بخوبی موفق بوده و مشاهدات زیادی نیز در کشورهای جهان سوم تائید کننده این نظر میباشد، این است که مهاجرت صرفا به خاطر اختلاف درآمد صورت نمیپذیرد بلکه احتمال یافتن شغل نیز در زمینه تصمیمگیری برای مهاجرت بسیار مهم و اساسی میباشد.
یعنی هدفگذاری برای افزایش اشتغال یا کاهش بیکاری حتما باید به تفکیک مناطق شهری و روستایی انجام پذیرد و در این راستا نیز درصد کاهش بیکاری و یا افزایش اشتغال در مناطق روستایی همواره باید حداقل برابر با مناطق شهری باشد، به عبارت دیگر، همواره باید مد نظر داشت که جریان مهاجرت بین دو بازار کار شهری و روستایی این اقتصاد دوگانه را بهم متصل میکند و جریان مهاجرت هم همواره از مناطق روستائی به مناطق شهری است و بنابراین همواره باید مواظب بود که عواملی که باعث تندی شدت جریان مهاجرت از روستا به شهر میشوند را کنترل نمود."