چکیده:
مقاله حاضر در چهار بخش اصلی تنظیم شده است. در آغاز به موضوع متافیزیک و تعریف جوهر و مقایسه دیدگاه ابن سینا با ارسطو و تشابهات و تمایزات دیدگاه این دو فیلسوف پرداخته شده است. در بخش دوم، استدلال ابن سینا در رد جوهر نبودن خدا بررسی شده است. مهمترین نکته در استدلال ابن سینا، تحلیل مفهوم جوهر و رد انطباق این مفهوم بر خداست. در بخش سوم مقاله، دیدگاه آکویناس درباره موضوع مورد بحث بررسی و دیدگاه او با دیدگاه ابن سینا مقایسه شده است. و در بخش چهارم- که ضمیمه مقاله است- با بیان استعمال عناوین و اسامی بدون مصداق در آرای ابن سینا، به مقایسه و تطبیق این مساله با مباحث مطرح در رویکردهای منطق جدید، نظیر منطق ماینونگی پرداخته شده و دیدگاههای ابن سینا در این باره در قالب فرمولهای منطق جدید تقریر، صورت بندی و بررسی گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"نخست آنکه در خدا هیچچیز بالقوهای وجود ندارد و برای آنکه خدا تحت یک جنس باشد،باید ضرورتا امر بالقوهای داشته باشد؛استدلال دوم او که به استدلال ابن سینا نزدیکتر است، چنین است:ماهیت یا ذات خدا چیزی نیست جز وجود او؛بنابراین،اگر خدا جنس داشته باشد،باید آن جنس وجود باشد و این دربارهء خدا مناسب و درست نیست؛زیرا در این صورت دیگر چیزی وجود نخواهد بود که فردا را از جنس متمایز کند.
معمولا وجودهای ذهنیای که وی میخواهد دربارهء آنها سخن بگوید،وجودهای انتزاعی(نظیر اعداد و انواع)هستند،اما ابن سینا تمایل به پذیرش استثناهایی برای این قاعده عام دارد و این هنگامی است که آنچه که محمول واقع شده،صفت ذاتیای باشد که وصفکنندهء طبیعت،نوع یا جنس چیزی است؛مثلا درمورد قضیه«زید جوهر است»،زید اشاره به وجود خاص زید میکند؛یعنی به چیستی فردی زید که حتی اگر زید بالفعل وجود نداشته باشد،محمول به نحوی صادق بر آن حمل میشود.
البته،با توجه به منظر ابن سینا این امر تا حدی غلطاندار و گمراهکننده است؛چرا که در این منظر اصطلاح«وجود خاص»تنها برای ماهیات-تا حدی که میتوان اطلاعات معنادار و مفیدی نظیر بیان متفاوت آنها نسبت به یکدیگر دربارهء آنها داد-به کار میرود و نه نسبت به داشتن نوعی وجودی غیر از وجود خارجی؛با این حال، ابن سینا استفاده از«وجود خاص»را برای اشاره به چیزهایی که فقط وجود ذهنی دارند،تجویز میکند؛نظیر بحث ایشان از مثال سیمرغ؛ازاینرو،جملهای نظیر: (4)سیمرغ پرنده است، مبهم خواهد بود؛در صورتی که اگر جمله مزبور براساس«وجود خاص»تفسیر شود،صادق است؛یعنی بگوییم: (5)E?Pro!x(Phoenix x Bird x یعنی:چیزی به نام x و فقط x با وجود خاص(آن x سیمرغ است و آن x پرنده است)."