چکیده:
شبستری در مثنوی گلشن راز که متنی عرفانی است، با تکیه بر پیوند دیرینه عرفان و زیبایی، برای بیان و تجسم بخشیدن به دریافته های مجردش، از ابزارهای گوناگون زیبایی آفرینی و جمال افزا استفاده می کند تا انتقال پیامش را آسان کند و بر تاثیر کلامش بیفزاید.
مقاله پیش رو، گلشن راز را از منظر زیبایی شناسی نگریسته و بر آن است تا نشان دهد که شیخ محمود شبستری، تشبیه را ابزاری مناسب برای بیان مشابهت های خیال انگیز میان مفاهیم مجرد و پدیده های عینی تشخیص داده و به فراوانی از آن استفاده کرده است.
اما او برای انتقال اندیشه های عمیق تر یا تجربه های شهودی، به ترتیب استعاره و نماد را به کار می گیرد، هم چنان که برای بیان مفاهیم و اندیشه های دو سطحی، کنایه، ایهام و پارادوکس را ابزارهایی کارآمد می یابد که قادر به انتقال چنین دریافته هایی هستند.
خلاصه ماشینی:
"زبانی که مرکز آن قلب صافی شده است و تنها ابزار کشف حقایق فراحسی به شمار میآید و در نزد اهل اشارت،زبانی آشنا و ابزاری مناسب برای انتقال معانی به اهل راز،و کتمان آن از«غیر»است: من این حروف نوشتم چنانکه غیر ندانست#تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی (حافظ 1379:569) البته این نیز گفتنی است که استفاده از زبان اشارت و رمز و کنایه در گلشن راز و آثار مشابه،تنها برای این نیست که«هر ناشسته روی و ناقابل،گرد حرمسرای کعبۀ مقصود ایشان راه نیابد»؛(ترکه 1375:195)بلکه این کاربرد اساسا بدان دلیل است که در اینجا گوینده چون«گنگ خواب دیده و مردم تمام کر»اند.
پرسش سایل این است: چه خواهد مرد معنی زان عبارت#که دارد سوی چشم و لب اشارت؟ چه جوید از رخ و زلف و خط و خال#کسی کاندر مقامات است و احوال؟ (شبستری 1368:715-716) در اینجا شیخ با پیش کشیدن مبحث الفاظ که پیشتر بدان اشاره شد، کاربرد حقیقی و مجازی واژگان را توضیح میدهد و سپس از نشانههای چشم، لب،زلف،رخ،خال،خط،شراب،شمع،شاهد،خرابات،بت،زنار،ترسایی و ترسابچه به مثابۀ واژگان نمادین در نزد عارفان سخن میگوید و به توصیف آنها میپردازد و در کلامی شاعرانه و زیبا از آنها رمزگشایی میکند."