خلاصه ماشینی:
"عزاداران حلقهوار دور هم میایستند و با آهنگ مخصوصی سنگها را بر هم میکوبند و دم میگیرند: شهید کین شد، عزیز ذوالمن شهید کین شد، عزیز ذوالمن آه عزیزان، ز جور دشمن آه عزیزان ز جور دشمن واقعه خوان (به شیوه زبان حال): ای پدر جان بنگر نور دو عینت، دل غمدیده حسینت، نبود تاب و توانش، نبود روح به جانش، تو ببین آه و فغانش، بصد اشک فشانش، بنما رحم به حال من و بگشای دو چشمان و نظر کن که من از کینه ملجم، شده نزدیک تییمم، نبود بر سر من باب و نه مادر، نه معینی و نه یاور، بجز از زینب مضطر که بود غمزده خواهر که زند سینه و بر سر، به چه سان زخم سرت را کنم از مهر نظاره، کنم از غصه چه چاره؟ که شده فرق تو پاره، شوم افسرده دوباره، که تو از عالم فانی، به سوی عالم باقی بنمایی سفر و من شوم از کینه دلافگار، دگر بی کس و بی یار.
سنگزنها دم بگیرند: شهید کین شد، عزیز ذوالمن آه عزیزان، ز جور دشمن مراسم واقعه خوانی و سنگزنی با دعای واقعهخوان (در قالب بحر طویلخوانی) به پایان میرسد: واقعهخوان: ای خدایی که رحیمی و کریمی و قدیمی و سمیعی و بصیری و خبیری، به حق جاه و جلال تو و اعزاز صفیالله."