خلاصه ماشینی:
"داد دستم را در این ساعت شف در زمین کربلای پر ز کین پیکرش مجروح گردد از جف شکر لله حضرت شیر خد در کجا بودی امیرالمؤمنین؟ دست عباست شود از تن جد پیش از اینکه پرده خوانان گرم چانه، هزار پردة عجایب بگشایند و از بزم و رزم و قلمرو حماسه و حیطة تغزل، داستانهای شورانگیز باز گویند، یکی از دلمشغولیهای مردم کوچه و بازار تماشای پرده جوانمرد قصاب بود.
» قصاب گوید: ای دست کنم چه خاک بر سر قطعت بنمایم ای ستمگر باید که جدا شود ز پیکر ای دست، ز دست تو چه سازم ای دست زدی به سینه حق دستی که به سینه علی خورد حضرت امیر (ع) (به شیوه گریز زدن): دست عباس علی یاد آورید پاره گردد جسمش از راه جف غم مخور با چشم پر آب آمدم شیعیان برسینه و بر سر زنید میشود در کربلا دستش جد آمدم ای مرد قصاب آمدم قصاب: داد دستم را در این ساعت شف شکر لله حضرت شیر خد اجرای گوشه جوانمرد قصاب."