خلاصه ماشینی:
"به زبان دیگر،خلاف بسیاری موارد در تئاتر سنتی،این نمایش را نه فقط به دلیل بازی بازیگر نقش سیاه،که به دلیل بازی دیگر بازیگران هم میتوان دید،هرچند که در اینگونه نمایش بههرحال نقش سیاه،که نقشی تخصصی وبسیار دشوار است،همواره جایگاه ویژه خود و احترام خاصش را داشته و خواهد داشت و سیاه این نمایش(داوود داداشی)نیز،که در مورد بازیاش بیشتر خواهیم نوشت،تواناییهای ویژه دارد.
9. از دقتها و دریافتهای کارگردان،یکی نیز آن است که از تحمیل بار و فشار مضاعف بر بازیگر نقش سیاه(مبارک) میپرهیزد و مانند اغلب آثار تختحوضی،از جمله شماری از آثار پیشین خود او،در هر مقطع که نمایش از تفهیم منظورها و مفاهیم خود ناتوان مانده و افت کرده،نجاتش را با استفاده از آزادی عمل خاص سیاه به وی نمیسپارد،بلکه کوشیده و موفق شده است که در هر مقطع،در خنداندن یا متأثر کردن مخاطب یا به فکر واداشتنش،چنانکه اراده کرده،عمل کند و به نتیجه برسد و سیاه نیز نقش و تأثیر بارز و برجسته خود را در این زمینه در همه مقاطع بر عهده دارد و از پس آن برمیآید.
موسیقی زندهء این اثر ابزاری برای پرکردن خلأهای ریتم و بازی و کارگردانی نیست،و نیز دچار پرگویی معمول در آثار سنتی نشده،بلکه در دفعاتی اندک اما بجا در اجرا دخالت میکند و همزمان،گاه نقش تأثیرات صوتی(ساند افکت)را نیز برعهده میگیرد.
این خصایل در او طمأنینهای به وجود آوردهاند که داداشی در بازی خود آن را به خوبی نشان میدهد و اتمسفر معنایی اثر را بدینگونه میسازد و ارتقا میدهد و البته زری عماد در نقش خاتون پردهنشین نیز شریک بر حق او در ایجاد این اتمسفر خاص و مؤثر است."