خلاصه ماشینی:
"آخرین میهمان شما و آخرین مسافر ما«مرتضی»بهانهای شده است تا ما پروبال سوختگان،این سوی مرز ماندگان،بیپروانگان،از پرواز جاماندگان و دردمندان و حسرتکشان و عبطهخوران،تا ما هجران کشیدگان و حرماندیدگان،در زیر چادر افسوس،سر بر شانهی هم گذاریم و دردهای پنهانی خویش را مویه کنیم.
سخن گفتن از این سو نیز نه برای آگاهی شماست که شما خود به عین الله بر این همه،ناظر و حاضرید.
ارزش پول اکنون آنقدر کم شده است که با آن فقط انواع ملاهی و مناهی و فسقوفجور را میتوان مرتکب شد.
ارزش پول آنقدر کم شده است که با آن عمدهی آدمهای کمتر از پول را میتوان خرید.
اینها همه به خاطر این است که ارزش پول ما کم شده وگرنه با دلار کارهای بیشتری میتوان کرد!همه کار میتوان کرد.
این دریای خون با همان قایقهای تندروی مانده از شما طی شد و اکنون پلهای صلح و مسالمت است که یکی پس از دیگری بر این دریا زده میشود و زیردریاییهای تضرع و دریوزگی است که اعماق این دریای خون را میشکافد و راه باز میکند."