خلاصه ماشینی:
"میکشم و طلب بخشش میکنم نامه یک گروهبان آمریکایی که از حوادث یازدهم سپتامبر هم خشمگین و غضبناک است.
آیا این نامه صرفا یک طعنه است؟آیا تلاشی برای بیداری کاپیتان راجرز و یا نشانه تقابل فرهنگی است و آیا باید کاپیتان راجرز پاسخ دهد؟ من صدای شما را بلند و واضح میشنوم.
بینش اولیه مذهب بودا این بود که زنگی مستلزم رنج است و دوم اینکه امیال و آرزوها رنج را موجب میشوند.
احمدزاده مشخص میکند که اعمال مذهبی نوین در آمریکا بهعنوان راههای پیدا کردن آرامش درونی طرفدار پیدا کردهاند و دوم اینکه کاپیتان راجرز از چنین اعمالی استفاده کرده تا صلح را بیابد و سوم اینکه سیاست«شلیک کن و فراموش کن»موجب شده که کاپیتان راجرز این حادثه را از حافظه خود پاک کند.
بهنظر میرسد که احمدزاده میخواهد کاپیتان راجرز را مجبور کند که فراموش نکند و در هر روز از زندگی خود بهخاطر بیاورد که اعمال و تصمیم او موجب مرگ 092 شهروند بیگناه شد."