خلاصه ماشینی:
"اما،این صرفا یک مرور تاریخی است:از سالهای دورتر و پیش از انقلاب تا سالهای اخیر،اگر از منظری دیگر و با نگاهی نقادانه به موقعیت کنونی فیلم کوتاه نگاه کنیم؛با نوعی تناقض روبهرو سازنده فیلم کوتاه،امکان نمایش فیلمش را ندارد و یا امید روشنی به این اتفاق ندارد؛جایی نیست که بتواند به راحتی با مراجعه به آن فیلمی را که موردنظرش است بسازد؛پس باید فقط برای دل خودش فیلم بسازد!اما مگر این نگرش،اصولی و منطقی است؟ میشویم.
سازنده فیلم کوتاه،امکان نمایش فیلمش را ندارد یا امید روشنی به این اتفاق ندارد؛جایی نیست که بتواند به راحتی با مراجعه به آن فیلمی را که موردنظرش است بسازد؛پس باید فقط برای دل خودش فیلم بسازد!اما مگر این نگرش،اصولی منطقی است؟ فیلم و سینما هنگام نمایش و رویارویی با مخاطب است که اساسا هویت پیدا میکند؛چه طور میشود بخش مهمی از این روند را حفظ کرد؟فیلم،نقاشی و شعر نیست که خالق آن در خلوت خود و برای خودش انجامش بدهد(هرچند افرادی را میشناسم که چون امیدی به اینهایی که گفتم ندارند،برای خودشان فیلم میسازند و به چند تا از دوستانشان نشان میدهند!-باورتان می شود؟!) در چنین شرایطی،فیلمسازی که میخواهد از قواعد سینما و ارتباط اثر ساخته شدهاش با مخاطب پیروی کند؛به چه مسیری هدایت میشود؟گمان میکنم جواب روشن است:حضور در جشنوارهها!مهم نیست که این جشنواره یک جشنواره داخلی باشد یا خارجی (هرچند گاهی جشنوارههای خارجی خیلی مهماند)، مهم این است که دستکم کسانی فیلم آنها را میبینند."