خلاصه ماشینی:
"جوامعی که در قرن نوزدهم و وایل قرن بیستم در برابر رأی فروید مبنی بر تحویل سرشت اسنان به«لیبیدو»و منحصر دانستن این سرشت به هبوط و عروج نیروی جنسی،گرفتار افراط و تفریط بودند و آراء دیگر آموزگاران خود را نیز یا مطلق میانگاشتند یا یکسره انکار میکردند،در پایان قرن بیستم به چنان توافقی در همهء ابواب ساحت تمتع رسیدند که توانستند با تهور تمام،جهان را به دو پارهء موهوم تقسیم کنند و تحت عنوان توسعه یافته یا شمال و توسعه نیافته یا جنوب،مواریث انسان گرایانهء عصر روشنگری را به عنوان پندارهای خام و بیهوده،کنار بگذارند و به خود بقبولانند که انسان جوامع توسعه نیافته موجودی درجه دوم،فاقد لیاقت،بیبهره از استعداد علمی، علاقهمند به استبداد،باورمند به خرافات و تروریست است که علیرغم کمکهای جوامع توسعه یافته در طول قرن بیستم،صد سال را به بطالت و فساد سیاسی و کاهلی در کسب علم و تکنیک و تباهی اقتصادی سپری کرده و جز وهم و پندار هیهچ در بساط ندارد و اگر به سلاحهای تکنولوژیک دست پیدا کند،به ویرانی و ناامنی دامن خواهد زد،آنچنانکه زمین به دوزخ بدل شود."