چکیده:
دراین مقاله، کارکردهای اقطاع، به عنوان یک نهاد اقتصادی، در عهد حضرت رسول (ص) مورد بحث و بررسی
قرار گرفتهاست. مقاله با مقدمه کوتاهی در باره تعریف واژه اقطاع آغاز میشود، سپس موضوعات اقطاع اراضی، اقطاع
محصولات اراضی یا طعمهها، اقطاع منازل و خطط مسکونی یا اقطاع الدور و اقطاع معادن ـ به ترتیب ـ بحث و بررسی
شدهاست. در خاتمه مقاله نیز، نتایج بحث ـ فهرست وار ـ در 9 بند بیان شدهاست.
خلاصه ماشینی:
"9- Pronoia حرف اضافه لام) به استناد منابع روایی، به عهد پیامبر (ص) برمیگردد (مثلا نک: یحیی بن آدم، 469، ش 247؛ ابوعبید، 347ـ350؛ بخاری، 2/169؛ ابوداود، 2/189ـ191، 193ـ194، 197؛ نیز نک: ونسینک، معجم، 5/421، 428ـ429) و کارکرد اصلی آن، به عنوان یک نهاد اقتصادی، این بود که پیامبر(ص) ـ در مقام حاکم اسلامی ـ برای «تألیف قلوب و عمارت زمین» (ابویوسف، 174) بخشهایی از اراضی آباد و خراب را که عملا در اختیار داشت، به شماری از اصحاب خود واگذار (اعطاء یاهبه) کند.
حاصل سخن اینکه، اقطاعات پیامبر(ص) خواه از اراضی عامرخواه موات، صرف نظر از قواعد و دیدگاههای فقهی و با تکیه بر شواهد و قرائن تاریخی، به منزله عطیههای بلا شرط (تملیکی و دائمی) بوده است، چه در هیچ یک از مستندات و ارجاعات تاریخی و روایی نشانی دال بر مشروط، موقت و غیر تملیکی بودن اقطاعات مذکورـ که اغلب به صورت اقطاع نامه به قید کتابت (علاوه بر ارجاعات پیشین مربوط به اقطاعات پیامبر (ص)، نیز نک: بلاذری، 458؛ خزاعی، 181) در آمده بود ـ دیده نشد.
این اقطاعات نیز همانند اقطاع اراضی در عهد پیامبر (ص) و همچنین اقطاع منازل و قطایع مسکونی در دورههای بعد (1) از نوع تملیک بوده است (نک: ابن رجب، 641ـ642، 696) و شواهد روشنی دال بر موقت (قس: ماوردی، 171، پاراگراف دوم) و «عمری ورقبی (2) بودن آن وجود ندارد.
در روایت مربوط به ابیض آمده است که پیامبر(ص) بنابر تقاضای ابیض معدن نمک مأرب را به او اقطاع داد، اما پس از آنکه دانست این معدن همچون آب جاری مورد استفاده همگان قرار دارد به فسخ آن مبادرت ورزید (ماوردی، 197، یحیی بن آدم، 510، ش 346؛ ابوعبید، 350ـ351، ش 685، بلاذری، 84) و به جای آن، زمین دیگری به وی اقطاع داد (نک: ابن ماجه، 2/827)."