چکیده:
برهان حقایق نفسالامری تنها برهانی است که خواجه طوسی (ره) آن را در اثبات عقل مفارق خالی از خلل و رخنه
یافته است.این برهان پس از وی نزد غالب متفکران مقبول افتاده است.
برهان حقایق ابدی لایب نیتز در اثبات وجود خدا،در اساس، مانند برهان خواجه طوسی است. حکیمان حوزه
فلسفی شیراز معمای منطقی معروف به شبهه جذر اصم را در نشان دادن خلل برهان حقایق نفس الامری طرح کردند.
خواجه طوسی بدون آنکه به ارتباط معمای جذر اصم با برهان خویش در اثبات عقل مفارق توجه دهد، در نقد یکی از
آثار منطقی ابهری، این معما را طرح و برون شدی را پیشنهاد کردهاست. بررسی تطبیقی ـ تاریخی راه حل وی موضوع
نوشتار حاضراست.
خلاصه ماشینی:
"خواجه طوسی بدون آنکه به ارتباط معمای جذر اصم با برهان خویش در اثبات عقل مفارق توجه دهد، در نقد یکی از آثار منطقی ابهری، این معما را طرح و برون شدی را پیشنهاد کردهاست.
این جوهر مفارق خدا نیست زیرا جوهر مفارق باید مشتمل بر حقایق نفسالامری بالفعل کثیر باشد و این امر در خصوص واجب تعالی روا نیست (خواجه طوسی، تلخیص المحصل ،481) معمای جذراصم ومناط صدق قضایای حقیقی برهان حقایق نفسالامری را باید دلیل معرفت شناختی ( و نه وجود شناختی ) دانست که بر نظریه خاصی در تفسیر صدق استوار است، این نظریه را دیدگاه ارسطویی صدق و یا نظریه مطابقت با واقع میخوانیم.
اگر معمای دروغگو مستلزم اجتماع صدق و کذب است آنگاه برهان حقایق ابدی رابا تناقض مواجه می کند، زیرا «هرسخن من اینک دروغ است» مستلزم اجتماع صدق وکذب است و آن نیز مستلزم اجتماع نقیضین در نفسالامر و عقل مفارق است.
و اگر صادق نباشد، لازم میآید برخی از مصادیق آن صادق باشد و چون بنابه فرض مصداقی جز همین جمله وجود ندارد، پس خود این جمله صادق است، در حالی که کاذب انگاشته شدهاست پس هم صادق است وهم کاذب (ابهری، 262 ـ 265) خواجه طوسی به دلیل اینکه از منطق نگاران نه بخشی است در آثار درسی خود، مانند اساس الاقتباس و تجریدالمنطق، به طرح معمای دروغگو نپرداخته است بلکه در نقد تنزیل الأفکار ـ منطق دو بخشی ابهری ـ دیدگاه خود را آورده است."