چکیده:
صدرالمتالهین شیرازی در تبیین فلسفی پدیده وحی، از مبادی و پیشفرضهای متعددی بهره میگیرد. نگارنده در این مقال کوشیده است تا این مبادی و پیشفرضها را از متن آثار ملاصدرا استخراج کند و ارتباط هر کدام از آنها با وحی را توضیح دهد. مبادی فلسفی وحیشناسی ملاصدرا عبارتاند از: «پذیرش خداوند و انتساب برخی از صفات خاص به او»، «ترکیب انسان از نفس و بدن»، «وجود قوای مدرک معارف وحیانی در انسان»، «نظام طولی عالم و سعه وجودی نبی»، «عقل فعال یا واهبالصور»، «نفوس فلکی و علم آنها به جزئیات عالم طبیعت»، «اتصال نفس نبی به عالم مثال یا خیال متصل» و «همسنخی وحی و رویا». در مقاله پیش رو، هر کدام از مبادی فوق به تفصیل واکاوی شده و نقش هر کدام از آنها در نظام وحیشناسی این فیلسوف متاله به بحث گذاشته شده است
خلاصه ماشینی:
"رؤیت فرشتۀ وحی و شنیدن صدای او توسط قوای باصره و سامعه صورت میگیرد، البته نه بدین صورت که امر محسوس خارجی آنها را تحریک کند، بلکه در فرایند وحی، احساس آنها بازتابی از دریافتهای درونی است که البته این دریافتهای درونی منشأ عینی و واقعی دارد: پس صورت آنچه [نبی] با روح قدسیاش مشاهده کرده است برای روح بشریاش متمثل شده، در عالم ظاهر پدیدار میشود و آنگاه برای حواس ظاهری به ویژه گوش و چشم نمودار میشود؛ چرا که آن دو برترین حسهای ظاهریاند.
حال پرسش این است که با توجه به اینکه عقل فعال از جنس عقول عالیه و مجرد بوده، صرفا واجد صور کلی است و اتحاد نفس نبی با او، معارف کلی وحیانی را در جان نبی منتقش میکند، معارف جزئی وحی از کجا میآیند؟ صدرالمتألهین در مواضعی که مراتب علم الهی را مورد بحث قرار میدهد، همانند حکمای پیش از خود، پس از مرحلۀ علم ذاتی و «قلم»، «لوح محفوظ» و «لوح محو و اثبات» را نیز از مراتب علم الهی شمرده، مرتبۀ اخیر را با نفوس فلکی تطبیق میدهد و بر آن است که علم به جزئیات عالم به صورت تفصیلی در نزد نفوس فلکی تحقق دارد (همو، 1981: 6/295).
این عالم منبع الهام حقایق و افاضۀ معارف به قوۀ خیال انسانی است و سبب میشود تا حقایق انبوهی که در این عالم مکنون است، برای سالک طریق حقیقت و اهل ریاضت و بالاتر از همه، برای انبیا آشکار گردد؛ چرا که صورت مثالی همۀ حوادث حال، آینده و گذشتۀ عالم ماده در عالم مثل معلقه وجود دارد و قوۀ متخیلۀ کمالیافتۀ نبی میتواند آنها را مشاهده کرده، به ماکان و مایکون عالم گردد (صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیه، 1360: 346)."