چکیده:
علامه طباطبایی با تقسیم ادراکات بشری به حقایق و اعتباریات، در صدد اثبات نوعی از ادراکات ثابت و غیر متغیر در گذر زمان بر آمد تا در پرتو آن، مقدمات دفاع از فلسفه، دین و اخلاق را در مقابل حملات مادیگرایان فراهم آورد. بررسی ادراکات اعتباری و شناخت لوازم معرفتی آنها علاوه بر جلوگیری از بسیاری مغالطات، تاثیرات شگرفی در حوزه مدرکات عقل عملی به ویژه علم اخلاق بر جای خواهد گذاشت. ایشان در نظریه اعتباریات در بحثی نظری به منشا بایدها و نبایدها و سازوکار اعتبارسازی ذهن در مقام عمل پرداخته و نوعی
خلاصه ماشینی:
"با فحصی که در آثار علامه طباطبایی انجام دادیم به دو معنای مختلف یعنی حسن و قبح فینفسه و حسن و قبح صدوری رسیدیم که اولی مربوط به مصادیق حقیقی حسن و قبح بوده و دومی مربوط به افعال اختیاری است که بشر با توجه به احساسات و دواعی خاصی که دارد، آنها را متصف به حسن و قبح میکند؛ به این صورت که غایت و اثر نهایی فعل که حقیقتا ملائم با طبع و قوای فعالۀ آدمی است، دارای حسن واقعی بوده و میل انسان را برمیانگیزد، ولی از آنجا که بشر، رسیدن به آن غایت و رفع نیاز قوای تکوینی خود را در گروی تحقق وسایط و انجام اموری مییابد، برای همۀ آنها نیز اعتبار حسن نموده و حکم نتیجه را به وسایط تسری میدهد.
همچنین دانستیم که از دیدگاه علامه طباطبایی تمامی حسن و قبحهای اخلاقی از قبیل حسن و قبح صدوری و اعتباری بوده و همچون سایر اعتبارات، مبتنی بر احساسات و دواعی خواهند بود و با تحلیلی که در مقالۀ فوق انجام گرفت، معلوم شد که اعتباری بودن گزارههای اخلاقی و پیوند اعتباریات با دواعی و احساسات طبیعی، هیچ ملازمهای با نسبیت و تزلزل اصول اخلاقی نداشته و با قبول نظریۀ ادراکات اعتباری باز هم میتوان از اصول پایدار اخلاقی سخن به میان آورد؛ چرا که ثبات یا عدم ثبات ادراکات اعتباری، متوقف بر ثبات و عدم ثبات دواعی و احساسات است و از آنجا که همۀ گزارههای اخلاقی، ریشه در حس کمالطلبی و سعادتجویی بشر داشته و به انگیزۀ سعادت اجتماعات بشری اعتبار شدهاند و این احساس و انگیزه یک امر عمومی، همیشگی و پایدار است، گزارههای اخلاقی مبتنی بر آن نیز دارای ثبات و عمومیت خواهند بود؛ یعنی همۀ ابنای بشر به دنبال کمال و سعادت همهجانبۀ خود بوده و آن را حقیقتا ملائم با احساسات و تمایلات تکوینی خود مییابند."