خلاصه ماشینی:
"آیا از دلایل انطباق سریع زردپوستان و از جمله ژاپنیها با تمدن غربی همین امر بوده است؟آیا قول به چنین وحدت نظری با غریبان،بنیادی برای توسعه و تحکیم همکاریهای آنان با مغربزمین نیست؟پرواضح است که چنین اشتراکی در دیدگاه،امکان توسعه همکاری جوامع لیبرال در اطراف اقیانوس آرام و اطلس را بسیار ممکن ساخته است.
بدون آنکه به تعدد نظر در باب مبانی و نتایج شرقشناسی بپردازیم،میتوانیم این پرسش را فراروی خویش داشته باشیم که چگونه ممکن است از منظر شرق،به شرقشناسی پرداخت؟ شرایط و لوازم چنین نگاهی چیست؟بهطور خاص در مورد کتاب شیوههای تفکر ملل شرق نوشتهء هاجیمه ناکامورا با این پرسش روبرو خواهیم شد که چگونه میتوان بهعنوان یک آسیایی به آسیا نگریست؟این پرسش از آنرو اهمیت مییابد که حتی میتوان گفت آن اندازه که اندیشه ژاپنیها درباره شرق دچار تحول شده در خصوص تمدن غرب با تغییر روبرو نبوده است."