چکیده:
مقاله حاضر به بررسی جایگاه سه اصطلاح نظر، مزه، اتحاد (وحدت) در بینش
کلامی و عرفانی بهاء ولد اختصاص دارد. موضوعات محوری بحث عبارتند از:
آثار این دریافتها در روح و جان عارف، وجوه دوگانه نظر، آشنایی با قلمرو
نظر، تنوع مفهوم معیـت، جمالگرایی به عنوان یکی از محورهای اساسی
جهانبینی بهاء ولد، پیوند مزهها و خوشیها با جهان غیب.
در جهانبینی بهاء ولد سه اصطلاح نظر، مزه و اتحاد با یکدیگر پیوندی نزدیک
دارند، به گونهای که میتوان گفت نوعی پیوستگی و ترتیب میان آنها برقرار
است، بدین معنی که دستیابی عارف از نظر به مزه و از مزه به وحدت میسر
میشود.
خلاصه ماشینی:
بهاء ولد از نظر و شهود به مزه (ذوق و چشش) و از مزه به نوعی آمیزش و وحدت با این صور و در نهایت اتحاد با الله میرسد(1) و این همه حاکی از تصرف کامل حق بر روح و ادراکات عارف از یک سو و تسلیم محض او در دست الله از سویی دیگر است.
اکنون این همه راحتها از الله به من میرسد» (بهاء ولد، 1333، ج 1، صص 2-1) بهاء ولد عارفی را که تحت تصرف الله با صفات جمالی او و صور کمالات عینی درآمیخته با احوال و آثار وجودی جنس مؤنث توصیف میکند.
نکتة مهم دیگر در بینش اعتقادی بهاء ولد این است که منظور نظر انسان هرچه باشد، غایت و مقصود او هم همان خواهد بود و ادراک و تشخص وی نیز بر مبنای آن شکل میگیرد و بسته به قوت مرتبة نظر (در اینجا یعنی قدرت مشاهده و دریافت امور محسوس و نامحسوس) آن امر را ادراک مینماید؛ مثلا میتوان امر نامحسوس را به حواس خود دریافت، به یاری ادراکی که در اجزا و وجود او نهاده شدهاست.
پس چون خوشی با تو بود، بهشت با تو بود و هم الله با تو بود که بهشت و همه خوشیها و مزهها از پرتو جمال لطف الله است… بیمزگی همه از بیماری توست نه از بهر آن که مزة نیست در عالم و در طعام و شراب و صحبت و نظر تو جهد کن تا بیماری از تنت و خیرگی از چشمت و گرفتگی از پایت برود تا چهرة حوران و مزة صحبت ایشان و رفتن به سبزه و آب روان تو را مسلم شود…» (بهاء ولد، 1333، ج 1، صص 231-230).