خلاصه ماشینی:
"این مطلب همان است که قرآن کریم درباره آن میفرماید: و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه والذی خبث لا یخرج إلا نکدا (3) مهمترین زمینهها و مبانی شناخت که در نهج البلاغه ذکر شده است، عبارتند از: الف.
همچنین در مورد علم معلول به علت در نهج البلاغه آمده است که «ذعلب یمانی» از امام علی(ع) سؤال کرد: هل رأیت ربک یا أمیرالمؤمنین؟ فقال(ع): أفأعبد ما لا أری؟ فقال: وکیف تراه؟ قال(ع): لا تدرکه العیون بمشاهدة العیان ولکن تدرکه القلوب بحقائق الإیمان (10) «آیا پروردگارت را دیدهای؟ امام(ع) فرمودند: آیا چیزی را که نمیبینم پرستش میکنم؟ ذعلب گفت: چگونه او را میبینی؟ امام(ع) فرمودند: چشمها او را درک نمیکند، لکن دلها به وسیله حقایق ایمان او را درک مینمایند».
مسأله این است که: آیا توسط این ابزارها میتوان همه چیز را شناخت؟ یا این که هر یک از ابزارهای مذکور قلمرو خاصی دارد؟ امام علی(ع) در موارد متعددی از نهج البلاغه به محدودیت شناخت حسی تصریح میکنند.
در موضعی دیگر، حضرت(ع) در مورد قلمرو شناخت عقلانی میفرمایند: لم یطلع العقول علی تحدید صفته ولم یحجبها عن واجب معرفته (13) «عقلها را بر حد و نهایت خود آگاه نساخته، ولی آنها را از شناختن خویش (خداوند) به قدر واجب بازنداشته است».
تعصب و عصبیت: إعترضته الحمیة فافتخر علی آدم بخلقه وتعصب علیه لاءصله فعدو الله إمام المتعصبین وسلف المستکبرین الذی وضع أساس العصبیة (37) «کبر و خودخواهی به او روی آورد، پس به آفرینش خود بر آدم فخر و نازش نمود و برای اصل خویش (که از آتش آفریده شده بود) عصبیت نموده آشکارا زیر بار فرمان حق نرفت، پس دشمن خدا (شیطان) پیشوای متعصبین و گردنکشان است که بنیان عصبیت را به جا گذارد»."