چکیده:
پژوهش حاضر پس از ملاحظه تعاریف مختلف از نظریه مطابقت در صدق از ارسطو
و حکیمان مسلمان تا منطق دانان جدید غرب، به طرح اشکالات عمدهترین چالش با آن
یعنی شبهه دروغگو میپردازد. منطق دانان و حکیمان مسلمان از جمله تفتازانی، دوانی
و صدر الدین دشتکی، راههای مختلفی در این مقام ارائه کردهاند. در میان منطق دانان
غربی نیز راه حل راسل و نظریه مراتبی زبان آلفرد تارسکی از معروفترین راهحلهای
معاصر برای حل شبهه دروغگو تلقی شده است. پس از بررسی تطبیقی و انتقادی
راهحلهای یاد شده، بر مبنای نظریه اصالت وجود و قاعده اتحاد عاقل و معقول ملاصدرا،
تبیین قابل قبولی از نظریه مطابقت ارائه میشود، به گونهای که اشکالات مطرح شده بر آن
وارد نباشد.
خلاصه ماشینی:
"به این معنی که همه معلومات به صورت حضور معلوم به طور ذاتی نزد عالم است و چون براساس اصالت وجود، وجود ذهنی مرتبهای از وجود خارجی است، بدین ترتیب، دوگانگی بین وجود عینی و ذهنی مطرح نیست تا نیازی به نظریه مطابقت برای نشان دادن واقع نمایی گزارهها باشد.
اما در فلسفه صدرایی با توجه به این دیدگاه که اندامهای حسی زمینهساز حصول معرفت برای نفس میشوند، همه علوم به نحوی از طریق خارج، حاصل میشود، به طور کلی هر معرفتی ما به ازای خارجی چه در خارج و چه در ذهن دارد، اصطلاحا ما به ازای همه قضایا عالم نفس الامر است و از سوی دیگر به حمل حقیقه و رقیقه، همه اشیاء با هم انطباق دارند، بنابراین همه قضایا از تصوراتی ناشی شدهاند که بالاخره مطابق ما به ازای خودند، چون به طوری که قبلا نیز اشاره شد، معلومات ذهنی مرتبهای از حقایق خارجی اشیائند و هیچ گسست و انفکاکی میان آنها وجود ندارد و از این رو مطابقت معلومات با خارج در واقع انطباق یک گزاره، همان انطباق وجود ذهنی آن با مرتبه وجود خارجی آنست.
2ـ اگر پیرو نظر حکمت متعالیه باشیم، نظریه مطابقت به گونهای دیگر خواهد بود، چون بر مبنای آن، علم عبارتست از اتحاد نفس با مجرد مثالی یا عقلی که در این صورت تطابق ماهوی نیست و ملاک آن سنخیت وجودی میان معلوم به طور ذاتی و صور مثالی یا عقلی معلوم به طور عرضی است و چون نفس با آن صور اتحاد حاصل میکند، در واقع مطابقت عبارت خواهد بود از مطابقت مرتبهای از نفس با مرتبه دیگر آن یا مرتبهای از وجود آن با مرتبه دیگرش."