چکیده:
آنچه در این نوشتار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته،دیدگاه رنه گنون اندیشمند مسلمان غربی در مورد ماهیت مدرنیته میباشد.پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که مدرنیته از نظر رنه گنون ماهیتی مثبت دارد یا منفی؟بیشک رنه- گنون یکی از منتقدان مدرنیته است که سعی کردیم در این پژوهش با استفاده از مدل توماس اسپریگنز اندیشه وی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"22 به نظر گنون،فلسفه تعقلی چون هرگونه مبدأ عالیتر از عقل را نفی میکند نتیجهء عملی آن،کاربرد افراطی عقل است و چون این عقل از عقل کل،یعنی تنها عقلی که قادر است نور را در نظام فردی بتاباند جدا شده،بینایی خود را از دست داده و در نتیجه در مادیت غوطهور شده است و این عقل به موازات این سقوط به تدریج،مفهوم حقیقت را از دست میدهد و به سوی ساده کردن و همسان کردن امور پیش میرود و به جایی منتهی میشود که همه چیز را کمی میکند32و نسبیت نیز یگانه سرانجام منطقی فلسفهء اصحاب عقل میباشد.
34 بنابراین وضع مطلوب و جامعهء مطلوب از نظر رنه گنون،جامعهای است که در آنجامعه،روح سنن معنوی حکمفرما باشد و نمونهء عینی آن همان تمدنهای خاور میباشند و ویژگی اینجامعه با توجه به بحرانهایی که رنه گنون به آنها اشاره کرده بود میتواند این باشد که اومانیسم به این معنا که انسان خود ملاک همه چیز باشد وجود ندارد و حقایقی متعالی فراتر از درک انسان وجود دارد و همچنین دموکراسی و مساواتطلبی به معنایی که قبلا ذکر شد وجود نخواهد داشت و انسانهایی برگزیده وجود دارند.
وی علت این بحرانها را گسستن از سنن معنوی و سیطرهء کمیت میدانست که مبدأ آن رنسانس و نهضت اصلاح دینی بود و وضع مطلوبی را که ترسیم میکند جامعهای است که دارای تمدن خاور باشد یا به عبارت دیگر جامعهای که در آن سنن معنوی حکمفرما باشد و راه حل رسیدن به چنین جامعهای را در تماس خاور و باختر و از بین رفتن مفاهیمی که ذهن بشر غربی را اشغال کرده و مانع از فهم حقایق میشود،میدانست و سرانجام نیز معتقد بود که حق پیروز است."