چکیده:
بازتاب فرهنگی مانویت را در سدههای نخستین دورهء اسلامی به خوبی میتوان مشاهده کرد.طرد حیات زمینی ونفی مادیات و پرداختن به امور اخروی،که جزو درونمایههای اصلی کیش مانوی است،از طریق تصوف و عرفان اسلامی تداوم یافت.غلات شیعه و زنادقه در زمرهء فرقههای متأثر از مانویت بودهاند.در تفاسیر عرفانی نیز از"نور ازلی"سخن رفته است؛که بازماندهء باور مانویانن به بهشت نور و هبوط نور از عالم سماوی به عالم ناسوت است.بازتاب دینی،اعتقادی و فرهنگی گنوسیان در ایران و جهان اسلام از اواخر سدهء سوم میلادی آغاز شد و تا نهضت اسماعیلیه ادامه داشت.فلاسفهء اسلامی بعضی از اصطلاحات و مضامین ویئهء مانوی را در آثار فلسفی خود به کار بردهاند.دانشمندان اسماعیلی نیز در این کار نقشی اساسی داشتهاند.
خلاصه ماشینی:
"بازتاب دینی،اعتقادی و فرهنگی گنوسیان در ایران و جهان اسلام از اواخر سدهء سوم میلادی آغاز شد و تا نهضت اسماعیلیه ادامه داشت.
بازتاب فرهنگی مانویت در سدههای نخست دورهء اسلامی نیز مشهود است،هرچند بعد دینی مانویت نتوانست در بستر دینی ایران روزگار اسلامی چندان مؤثر واقع شود، اما در بعد فرهنگی،عرفانی،هنری و ادبی تأثیر بهسزایی داشته است.
در اواخر قرن پنجم میلادی نیز کیش مزدک بر پایهء دوبننگری نور و ظلمت مانوی شکل گرفت و به جنبش اجتماعی-دینی-فرهنگی گستردهای در روزگار ساسانی بدل شد.
از سویی،حکمت اسماعیلی نیز مشحون از گنوس اسلامی است؛گنوسی که به نظر حکمای اسماعیلی،باید رستگاری معنوی به ارمغان آورد و این از طریق اشراق و روشن شدگی روح میسر است.
به نظر هانری کربن،این انسان زمینی که میتواند اسوهء گوهر آسمانی باشد،در کیش گنوسی روم سدههای میانه نیز مطرح شده است.
ازاینرو،عقل که در گنوس اسماعیلی،نقش خدای جهانآفرین(برابر دمیورژ گنوسیان یا مهرایزد مانوی)را بر عهده دارد،صفات ناشایست دیوی ندارد،برعکس،تربیت فرشتهوار-که در معراج نامهء منسوب به ابن سینا آمده-باعث میشود که فرشتهها به کمک عارف بشتابند تا وی از جهان خاکی بگریزد و به موطن اصلی خویش درآید و معراج روحانی داشته باشد.
این عقل در کیش اسماعیلی،آدم روحنی نام دارد که همان آدم قدیم یا انسان نخستین معروف در نحلههای مختلف گنوسی است.
از سدههای چهارم هجری/دهم میلادی،نگرش عرفانی مانوی در بلغارستان به صورت آیین بوگومیلی،و در قرن ششم هجری/دوازدهم میلادی به صورت آیین کاتار در ایتالیا و فرانسه به حیات خود ادامه داد.
این آیین نیز در عمق خود ثنوی و مانوی بود و بر ریاضت،پارسایی و گیاهخواری تأکید داشت."