چکیده:
رسیدن به مفاهیم بلند قرآن، تأمل در ماقبل و مابعد آیه و توجه به روند کلی کلام
یعنی سیاق را میطلبد. معناکردن آیه بدون توجه به سیاق و جهتگیری کلی آیات جز
لغزش و انحراف و دورشدن از معنای واقعی آیات نتیجه دیگری ندارد.
با توجه به اهمیت موضوع، نگارنده با بیان معنای سیاق و توضیح جایگاهش در تفسیر،
نقش آن در کشف معانی کلمات و آیات قرآن، پذیرش و رد روایات تفسیری، روایات
اسبابالنزول، تعیین مرجع ضمیر و نقد و بررسی آرای مفسران ، از دیدگاه
مفسرالمیزان پرداخته است.
علامه طباطبایی شرط بهرهگیری از سیاق را منوط به تحقق ارتباط صدوری آیات و
پیوستگی آن ها در معنا میداند. شکی نیست که این بهرهگیری زمانی برقرار است که
قبلا اعجاز لفظی قرآن و تناسب آیات و توقیفیبودن ترتیب آن ها به ثبوت رسیده باشد.
اما چگونه دلالت سیاق و عدم توقیفیبودن ترتیب آیات که هر دو مورد قبول مؤلف
المیزان است باهم سازگاری دارد؟ این نیز مسأله ای است که به عنوان نتیجه جنبی این
نگارش مورد تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"علامه نقش سیاق را در تفسیرش با عبارات زیر بیان میکند: «معنای آیه با عنایت به آنچه سیاق یاری می رساند این است»؛ (10/28) «روایت با سیاق آیه سازگاری ندارد» (9/63) ؛ «مقصود از کتاب، به دلالت سیاق، جنس کتاب آسمانی است که از جانب خداوند بر پیامبرانش نازل شده است»(10/64)؛ «اما سیاق معنای نخست را تأیید می کند»(13/266)؛ « قرار گرفتن جمله در سیاق این آیه ها که مکی هستند این را بر نمی تابد که آیه در نبرد بدر یا درباره بدریان نازل شده باشد»(8/139)؛«ظاهر سیاق آن است که این آیه درباره اهل کتاب نازل شده است، نه درباره منافقان» (6/39)؛«سیاق آیه گواهی می دهد که آیات در مدینه نازل شده است» (16/273)؛«سیاق آیه گویای آن است که درآوردن کفش به دلیل حرمت آن موضع است» (14/159)؛« با توجه به سیاق در انطباق آیه بر مورد این دو روایت تأملی وجود دارد»(19/114)؛ « تو خود آگاهی که مناسب تر با سیاق آیات همان وجه سوم است»(17/248)؛ «اما این معنا را سیاق آیه برنمی تابد»(6/169)؛ « این چیزی است که سیاق درباره معنای آیه می رساند، شاید هم معانی دیگری برای آیه که دور از سیاق آیه است ذکر شده باشد»(10/147).
مفسر المیزان چهار آیه فوق را جمله های معترضه ای میداند که با ماقبل و مابعد ارتباطی ندارند و در نتیجه نمیتوان به لحاظ سیاق در معنای ظاهری آن ها تصرف کرد و آن ها را متناسب با سیاق که درباره قیامت است تفسیر کرد؛ چرا که این آیات تذکر به پیامبر(ص) است که توجه خود را به وحی معطوف دارد ، چه، وی هنگام نزول سوره لب های خود را میجنباند تا در حفظ قرآن شتاب نماید."