چکیده:
یکی از انواع لقبهای آشنا ولی ناشناخته در زبان فارسی واژههایی است که از یک پیشوند نسبت خانوادگی مثل«خاله»،«عمو»،«عمه»،«بابا»و مانند آنها و یک صفت یا حالت ساخته میشود که دلالت بر شخص یا موجودی دارد که صاحب آن صفت است.
غور و استقصا در ساختار این القاب نشان میدهد که شباهت تام به کنیههای عربی دارد و از هر جهت استعداد ارائهی یک فرایند ساختواژی قیاسی، برای تولید واژه،با هدف پاسداری از زبان فارسی و گسترش توانایی آن را دارد.و به شکل قیاسی میتوان آن را الآویی برای ساخت واژههای ترکیبی جدید با بار هنری و ادبی و حتی حکمی برای غنیسازی زبان فارسی قرار داد.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که ساختار این نوع لقب در زبان فارسی دقیقا همان ساختار کنیه در
زبان عربی است و در منابع فارسی اشارهای به آن صورت نگرفته به ناچار برای شرح
است که بدانیم برای مرگ در زبان فارسی دستکم 27 کنایه و لقب وجود دارد.
کنیههای عربی نیز مثل بیساری از واژههای دیگر عربی وارد زبان فارسی شده
آنچه در این مقاله مورد نظر ماست،وجود واژههایی در زبان فارسی است که
قبل از نشان دادن شواهد مختلف کنیه در زبان فارسی لازم است موارد زیر
هر چند سعی بسیار برای یافتن مصادیق آنها در منابع فارسی کردیم،با این همه به
کاربرد این نوع کنیه در زبان فارسی رو
واژه شبیه به کنیههای عربی در زبان فارسی و لهجههای مختلف آن وجود دارد که
خاله در معنای حقیقی خود خواهر مادر است ولی در واژههای زیر این مفهوم
فارسی)در مثالهای زیر بابا در معنای هیچ کدام از مفاهیم مذکور به کار نرفته است.
(1)-برخی مثالهای فارسی مثل:آقا چسونه(آدم حقیر،فرهنگ معاصر)؛خاله چسونه(فرهنگ عامیانه)؛
ندارد که نام این گروه از واژهها را در زبان فارسی کنیه بگذاریم،اصلا میتوان نام دیگری برای آنها گذاشت ولی از دو نکته نباید غافل شد:اول اینکه وجود این
9-از مقایسهی کنیه در دو زبان فارسی و عربی معلوم میشود که دو زبان
کنیه با تعریفی که در این مقاله آمده در زبان فارسی موجود است،حتی اگر
میتوان هزاران واژهی جدید برای زبان فارسی خلق کرد،در این راه تأمل در
کنیهها نیز از عوامل غنیسازی و توسعهی این ساختار زبانی در ادبیات فارسی است."