خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) مرگ جلال مثل همه،گلاب درهای به مرگ جلال مشکوک نبود.
اما هیچ کدام به جلالنمیچسبید؛گلاب درهای میگفت که ویلایی در کار نبوده،آن آلونکی هم که در روستای اسالم بوده،شباهتی به کلاهفرنگی نداشته،زمین هم اهدایی توکلی بوده،کلبه را همگلا بدرهای و جلال و رضا جبلی و دیگر دوستانش،آستینو پاچه بالا زدهاند و ساختنش،کلبهای را که جلال در آنکشته شده و ویلای کلاه فرنگی خوانده شده است.
چه گوارا چرک چمران نامش یادآور تحقیر چه گوارا در برابر مقام شامخ چمراناست؛نام جدید کتاب گلاب درهای؛کتابی که در آن به نثریچون نثرهای دیگر کتابهایش که وامدار نثر جلال است،بریده بریده و رگباروار،زندگی چمران را وصف میکند.
خرده میگرفت به شمس آل احمد،گلاب درهای با ادبیاتخاص و لهجۀ شمرانیاش که گویا در دستان شمسآل احمد دست نوشتههای بسیاری از جلال است کهشمس همتی ندارد برای نشرشان.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)گلاب درهای:من رمانی نوشتم به نام فرار."