چکیده:
محور اصلی این نوشتار،«بررسی رابطهی بین علم و دین» است که طی قرون اخیر به عنوان یکی از مسائل مهم کلام جدید مطرح شده است.در واقع،به بررسی رابطهی میان گزارههای وحیانی و گزارههای علمی در قرون معاصر و جدید،مقایسهی رابطهی این دو در تمدن غرب و اسلام و بیان آرا و نظرات متفاوت موجود در این زمینه و نقد آن خواهیم پرداخت. رابطهی علم و دین در مغرب زمین از حدود قرن هفدهم به صورت جدی و بیشتر هم بهشکل تعارض بیان شده است،اما در جهان اسلام هیچگاه این مسئله به گونهی تعارض میان این دو مطرح نبوده است؛گرچه پیشرفتهای علم،گاهی اوقات با مشترکات تمام ادیان درگیری پیدا میکند.امابا نگاه دقیق به این رابطه متوجه میشویم،آنچه به عنوان تعارض تلقی شده،تعارض ظاهری است که با بررسی دقیقتر و پرهیز از افراط و تفریط و تعصبهای نابجا میتوان آن را برطرف کرد و دریافت،نه تنها آنچه مشاهده میشود تعارض نیست،بلکه مکملیت و تعامل مستقیم است. زیرا دادههای وحیانی و علمی،دو راهاند برای رسیدن به یک حقیقت واحد که دارای مراتب و درجات است.پس اگر این دو داده با یکدیگر همراهی و همکاری کنند،قطعا رسیدن به آن حقیقت واحد و در نتیجه زندگی بهتر برای بشر،میسر خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) علم و دین منیژه رنجبر دانشجوی کارشناسی ارشد رشتهی الهیات گرایش فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان چکیده محور اصلی این نوشتار،«بررسی رابطهی بین علم و دین» است که طی قرون اخیر به عنوان یکی از مسائل مهم کلام جدید مطرح شده است.
رابطهی علم و دین در مغرب زمین از حدود قرن هفدهم به صورت جدی و بیشتر هم بهشکل تعارض بیان شده است،اما در جهان اسلام هیچگاه این مسئله به گونهی تعارض میان این دو مطرح نبوده است؛گرچه پیشرفتهای علم،گاهی اوقات با مشترکات تمام ادیان درگیری پیدا میکند.
البته بسیاری از این بحثها و نزاعها در مسیحیت و کتب مقدس(عهد قدیم و عهد جدید)مطرح شدهاند،اما برخی پیشرفتها و دستاوردهای علم،دامنگیر مسائل مشترک تمامی ادیان هستند؛مانند نظریهی داروین که خلقت انسان را نه از خاک، بلکه از حیوان میداند،یا نظر روانکاوی فروید که دین را عامل سرکوب امیال دانسته است و...
قرن بیستم تا اوایل و شاید نیمههای قرن بیستم،با پیشرفت علوم تجربی، برداشت عام این بود که علم میتواند هر پدیدهای را در جهان توضیح دهد و تنها علم تجربی است که به ما معرفت میدهد در نتیجه آنچه در دسترس علم نیست،اصلا وجود ندارد.
ج)گفتوگوی علم و دین(تعامل غیرمستقیم) در این دیدگاه،علم و دین به لحاظ موضوع و روش کاملا از یکدیگر متمایزند،اما علم برای به دست آوردن قوانین تجربی خود به لنگرهایی محتاج است که مانع غرق شدن کشتیاش شوند؛نظیر واقعیت داشتن جهان،قابل شناخت بودن طبیعت و..."