چکیده:
انسان، موضوع تربیت است و هرگونه طرحی در این زمینه مسبوق به نگاه انسانشناختی ویژهای است. در این نگاه، تربیت، دین و انسان همواره ملازم یکدیگرند. با ظهور دیدگاههای جدید در حوزة موضوعات نظری و فلسفی، بهویژه در زمینة فلسفة تعلیم و تربیت، چالشهایی تازه پیش روی تربیت انسان، بهخصوص در برابر تربیت از منظر دینی قرار داده است که از آن جمله، دیدگاههای مدرنیته و پستمدرنیته است. این دیدگاهها با فرایند جهانی شدن، توسعه یافته و تقویت شده است. این دیدگاهها نتوانستهاند معنایی پایدار برای انسان بیافرینند و به آزادی و استغنای او کمک کنند. در نتیجه انسان را در اقیانوس بیکران نسبیت و کثرتگرایی رها میکنند. این مقاله فراتر از این دو دیدگاه، تربیت دینی را با ویژگیهای آن مطرح کرده و بر اساس مفروضهای بنیادی تربیت دینی از منظر اسلامی، همچون وحدت وجود، باطنگرایی و اصالت فطرت، جهانی استوار بر پایة امر قدسی تبیین کرده است.
خلاصه ماشینی:
"3. سکولاریسم طبق این ویژگی،بر پایۀ دیدگاه امانیستی و عقلباوری،دین و گزارههای دینی از قلمرو زندگی اجتماعی خارج میشود و در محدودۀ زندگی فردی قرار میگیرد؛ از اینرو در تعیین سرنوشت جامعۀ مدرن مداخله ندارد و تنها میتواند نقشی عاطفی،آن هم در حیطۀ فردی برای انسان دوران مدرن ایفا کند.
4. نگاه جهانشمول و غیرفرهنگی بنابر این ویژگی در تربیت مدرن،بر مبنای فرهنگ عقلانی(فرهنگی که حاصل خردورزی است)این فرهنگ چیزی جز یافتهها و برآیندهای به دست آمده از تفکر منطقی و تحقیقات علمی نیست و فرنگ،از منظر علم تعبیر میشود؛ در نتیجه،تعلیم و تربیت فقط رسالت حفظ و انتقال این نوع میراث فرهنگی (فرهنگ عقلانی)را دارد و در برابر دستاوردهای گوناگون فرهنگی،سکوت و گاه آن را نفی میکند.
بررسی نقادانۀ امور پستمدرنیستها معتقدند قوانین علمی،اجتماعی،فرهنگی و کلیۀ امور مسلط بر جامعه را نباید قطعی و مسلم و تغییرناپذیر پنداشت؛زیر رواج و سلطۀ این امور هیچگاه دلیل صحت و درستی آنها نیست؛از اینرو،آنها همواره با دیدی نقادانه به مسائل اطراف خود مینگرند و این ویژگی در بسیاری از عرصهها نظیر معماری، سینما و تعلیم و تربیت پستمدرن به وضوح دیده میشود.
اما در جامعۀ ما که بخشهایی از آن،هنوز به عصر روشنگری یا مدرنیسم نرسیده و مدرنیته را درک و جذب نکرده است،سخن گفتن از پستمدرنیسم و ارتباط آن با تعلیم و تربیت به چه کار میآید؟پاسخ این است که:اگرچه جریان پستمدرنیسم بیشتر در کشورهای به اصطلاح پیشرفته و توسعهیافته تسری یافت،در شکلهای گوناگون در سرتاسر جهان پراکنده شد و عمومیت پیدا کرد؛بنابراین برای همۀ ما،دستکم فکر کردن دربارۀ این جریان تاریخی ضروری است."